رزمندگان سپاه اسلام، خود بر
گسيختگى و بىنظمى افزود و كار را براى سازماندهى مجدد مشكلتر كرد به طورى كه
پيامبر (ص) كه با تعداد معدودى در مؤخر سپاه حركت مىكرد، يكباره در برابر صحنۀ
كارزار كه مورد تاخت و تاز دشمن مهاجم بود، قرار گرفت.
در چنين موقعيت حساس و
خطرناك، پيامبر (ص) با استفاده از صداى رساى خود و ياران اندكش توانست رابطۀ
معنوى از هم گسيختۀ بين خود و رزمندگان در حال فرار را يكبار ديگر بر قرار و
روحيۀ سپاه اسلام را بازسازى كند و آنها را منسجمتر از گذشته براى حملۀ
متقابل به سوى دشمن بكشاند؛
2. تسليم و بر زمين گذاردن
سلاح:
پايان دادن يك جانبۀ جنگ
و تسليم شدن در برابر دشمن، ممكن است ريشه در عوامل مختلفى از قبيل احساس بىفايده
بودن جنگ و خونريزى، عدم امكان ادامه مقاومت و دفاع، امكان دستيابى به سازماندهى
مجدد و شورش نظامى و يا بحران سياسى داشته باشد ولى در هر حال نوع بارزى از شكست
نظامى را به دنبال دارد، چنانكه در تسليم و شكست آلمان و ايتاليا در جنگ جهانى دوم
اتفاق افتاد.
نمونۀ اين نوع شكست را در
تاريخ نظامى اسلام مىتوان در جريان فتح مكه بهوضوح مشاهده كرد كه قريش باوجود حالت
تهاجمى و تعرضى گذشتۀ خود به دليل عدم توانايى در مقاومت و دفاع، ناگزير تسليم
شدند. (2)
اين نوع شكست كه در مواردى
چون اشغال نظامى فرانسه توسط نيروهاى نازى ديده مىشود، كه در واقع توأم با سقوط
نظامى - سياسى و خدشه دار شدن حاكميت ملى به وجود مىآيد و نوع ثابت و استمرار
يافتۀ آن هماكنون در فلسطين اشغالى به چشم مىخورد.
قرآن هنگامى كه از بىخانمان
شدن مسلمانان مكه توسط قريش متجاوز سخن به ميان مىآورد (4) در واقع به نوعى از
اشغال سرزمين اشاره دارد كه نتيجۀ اين شكست همان مهاجرت ناخواستۀ مسلمانان
مكه به مدينه بوده است.
اشغال سرزمين اسلامى اندلس در
تاريخ گذشته و تصرف نظامى برخى از كشورهاى اسلامى توسط قدرتهاى سلطهجو در دويست
سال اخير، نمونههايى از اين نوع شكست است؛
4. شكست دكترين و راهبرد
نظامى
فروپاشى اتحاد جماهير شوروى سابق
نوع جديدى از شكست در برابر حريف مقتدرتر را مطرح كرد كه در واقع نوعى شكست دكترين
و راهبرد نظامى به شمار مىرود.
هر چند شوروى سابق موفق شد پس
از جنگ جهانى دوم از نظر فناورى نظامى مانند سلاحهاى اتمى، موشكهاى قاره پيماى
چند پيكانه و ماهوارهها پا به پاى رقيب خود آمريكا پيش رود، ولى عواملى جون طرح
جنگ ستارگان و استراتژى ناتو، مبنى بر استقرار سيستمهاى تعرضى بازدارنده موجب
گرديد فاصلۀ فناورانۀ دو رقيب با به هم خوردن موازنه قدرت نظامى تا آنجا
پيش برود كه در عمل امكان بهرهبردارى به موقع از امكانات نظامى گسترده و فناورى اتمى
پيشرفته از شوروى سابق سلب شود. (5)
از سوى ديگر معمولا دكترين و
راهبرد نظامى از ايدئولوژى نشأت مىگيرد و به همين دليل، بسيارى معتقدند كه شكست
شوروى سابق در واقع يك شكست ايدئولوژيك بود كه سرانجام با ضعفهايى كه در اقتصاد و
سياست به دنبال داشت، نتوانست پشتيبانى لازم را از