با توجه به اين واقعيت كه حفظ
برترى فناورى پيشرفتۀ نظامى احتياج به تحقيقات مستمر و پرهزينه دارد، مىتوان
به عامل اصلى شكست شوروى سابق پى برد.
گرچه اين نوع شكست نظامى را
كه ناشى از دكترين و راهبرد متكى به ايدئولوژى است، در تاريخ تحولات نظامى اسلام
نميتوان يافت و ايدئولوژى اسلام همواره عامل فتح و پيروزى براى مسلمانان بوده است،
اما انحراف از اين ايدئولوژى و دكترين نظامى اسلام (جهاد) در بسيارى از مقاطع
تاريخ تحولات نظامى موجب شكست شده و جايگزين كردن هدفهاى مادى و انحرافى در خط
مشىهاى جهادى، بارها براى مسلمانان شكست آفريده است؛
5. فقدان هويت و از درون
متلاشى شدن
پايبندى به اصول مترقى و قدرت
آفرين به همان اندازه كه مىتواند عامل مؤثرى براى پيروزىهاى نظامى تلقى شود به
نوبۀ خود مىتواند آسيبپذيرى خط مشىهاى نظامى متكى به آن اصول را نيز به
دنبال داشته باشد.
هنگامى كه اين اصول جاى خود
را به تمايلات و كششهاى مخالف آن بدهد فى المثَل روحيۀ مقاومت و سختكوشى جاى
خود را به رفاهطلبى بدهد و يا تلاش علمى در پيشبرد تحقيقات علمى جاى خود را به لذتجويى
بسپارد، كاخ پيروزىهاى متكى بر قامت رساى اين اصول يكباره فرو خواهد ريخت و در
حقيقت فروپاشى از درون اتفاق خواهد افتاد.
اين روند منفى را در سرنوشت
پيروزىهاى مبتنى بر تمدن و فناورى غرب، مىتوان پيش بينى كرد.
شايد در ميان عوامل شكست
نظامى و مصاديق آن به عاملى مؤثرتر از اين نتوان دست يافت. عاملى كه همواره در
تاريخ بشر فاجعه آفريده و پيروزىها را به شكستهاى خفتبار مبدل كرده است.
حتى نمونههاى آن را در تاريخ
اسلام نيز بهوضوح مىتوان ديد. قرآن موردى از اين نوع شكست را در آيۀ 25 سوره
توبه چنين بيان مىكند:
از مشاهده كثرت نيروهاى
رزمنده جبهۀ خود به عجب و خود بزرگ بينى دچار گشتيد و سرانجام فراوانى نيروها
براى شما سودى نداشت.
حالت عجب بجاى اتكاء به خدا،
جايگزينى نيروى مادى به جاى نيروى سرشار معنوى ايمان و بالاخره جايگزين كردن اصل
خودمحورى به جاى خدامحورى در تحليل نهايى تهى شدن از توحيد و ايمان به امداد الهى
است كه در يك لحظه مىتواند همۀ پيروزىهاى متكى به اصل توحيد و ايمان را متزلزل
و خدشهدار سازد. (7)
بخشى از دشوارىها مسئله
مربوط به شرايط زمانى حاكم بر جنگ و نيروها و ميادين رزم است كه معمولا متفاوت
بوده و نميتوان همه موارد جنگ را با يك چشم نگريست و تحت قواعد ثابت بررسى كرد. ر
جنگهاى ساده، صد در صد متكى به نيروى انسانى و قدرت سلاح گذشته، با جنگهاى
پيچيده متكى به راهبردهاى نظامى پيشرفته و فناورى رزمى مدرن متفاوت بوده و هر كدام
داراى شرايط و معيارهاى جداگانه و گاه متضادى هستند.
اما با اين وصف، هنوز بسيارى
از اصول و قواعد عمومى جنگ كه سالها قبل از ميلاد مسيح تدوين شده است، امروز در
كلاسهاى آموزش جنگ تدريس مىشود و اين اصول كلى هنوز هم در تنظيم و تدوين راهبردى
هاى كلاسيك نظامى معاصر نقش زيربنايى و محورى را حفظ كرده است.