داشت، جمعى (سريهاى) را به
جاى ديگرى اعزام كرد و آنان به غنايمى دست يافتند و پيامبر (ص) در اين غنايم همۀ
سپاه را سهيم كرد. همچنين افرادى كه از رزمندگان براى مأموريتهاى خاصى چون
ديدبانى، راهنمايى، كسب اطلاعات و امثال آن به خارج از جبهه اعزام مىشوند، با
وجود عدم حضور در جبهه در غنايم شريك هستند. (7)
با توجه به دو مورد نقض قاعده
كلى: «الغنيمه على ما حوى العسكر» و يا «الغنيمه لمن شهد الوقعه» مىتوان گفت كه
در وحدت «عسكر» و «وقعه» ملاك محور و مكان نيست بلكه سازماندهى واحد است. به عبارت
ديگر چند جبهه را يكى محسوب مىدارد و در يك مكان چند جبهه به وجود مى آورد.
بنابراين تمامى كسانى كه در
جنگ شركت داشته و يا در اثناى درگيرى تا تقسيم غنايم به جبهه ملحق مىشوند (جبههاى
كه داراى سازماندهى واحد است) هركجا كه به غنيمتى دست مىيابند تمامى غنايم، متعلق
به همۀ آن نيروهاى رزمنده است و از اين روست كه اگر دو سپاه با دو سازماندهى،
عازم جهاد شوند، اگر يكى از آن دو به غنايمى دست يابد، افراد سپاه ديگر در أن سهمى
نخواهند داشت. (8 و 9)
منابع
1 - وسائل الشيعه 87/11-86؛ 2
- همان / 85؛ 3 - سنن بيهقى 50/9؛ 4 - جواهر الكلام 191/21؛ 5 - وسائل الشيعه
86/11؛ 6 و 7 - پيشين / 210؛ - 8 همان و جامع المقاصد 422/3؛ 9 - فقه سياسى
286/6-285.
[«ف»]
فئۀ باغيه← بغى
فاشيسم
فاشيسم(Fascism)، رژيمى ضد پارلمانى است و مبتنى برنوعى حاكميت با دشمنى آشكار با
دموكراسى و ليبراليسم و سوسياليسم است. (1)
اين عنوان امروزه، در معناى
عام، نامى است براى همۀ رژيم هاى استوار بر ديكتاتورى و ترور، اما در معناى خاص،
نام جنبشى است كه در 1919، به رهبرى موسولينى در ايتاليا به راه افتاد و به قدرت رسيد
و در اواخر جنگ جهانى دوم (1943) برافتاد. فاشيسم يك نهضت سياسى و نيز مرام اين نهضت
است. هدف نهضت برقرارى رژيم ديكتاتورى ضدّ پارلمانى است كه اساس آن بر بزرگداشت
دولت و ناسيوناليسم افراطى و دشمنى آشكار با دموكراسى، ليبراليسم و كمونيسم قرار
دارد. اين نهضت و ايدئولوژى آن اصالتاً ايتاليايى است، اما در بسيارى از كشورها،
هوادار دارد، و بنابراين آن را يكسره نميتوان ايتاليايى مىدانست و در هر كشور از
وضع اجتماعى و تاريخى خاص آن كشور تأثير پذيرفته است، زيرا فاشيسم مبناى نظرى
يكدستى ندارد. (2) هدف فاشيسم برقرارى دولت قدرتمندى است كه در آن فقط يك حزب -
حزب فاشيست - انحصار قدرت را در دست داشته باشد و يك رهبر با ويژگىهاى فرمندانه و
با قدرت ديكتاتورانه بر آن حكومت كند. وجه مشترك همۀ جنبشهاى فاشيست، پرستش
زور و قدرت و بزرگداشت جنگ و دستيابى به قدرت است.
فاشيست هاى ايتاليا و آلمان
سخت از تبليغات توده گير و ترور استفاده مىكردند و همينكه به قدرت رسيدند، از
قدرت دولت براى از ميان برداشتن مخالفان و نظام قانونى استفاده كردند. (3)
ايدئولوژىهاى فاشيستى واقعى
را مىتوان به شرح زير طبقهبندى كرد. از نظر ساختار اين ايدئولوژها عبارتند از:
غايت گرا كه معتقد است حقايق بنيادى و اساسى غيرقابل سئوالى در رابطۀ با انسان
و محيط وجود دارد؛ سادهانگارانه يعنى نسبت دادن پديدههاى پيچيده