responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 286

حكومت قانون و اصول است، ناگزير آنچه كه در درجۀ اول اهميت است اشخاص و شخصيت‌ها نيست، بلكه مكتب و اصول مكتب است و فرمانده مسلمان همواره مسئولان نظامى را تحت مراقبت دارد و از آنها مسئوليت مى‌طلبد و اين اصل به دو صورت انجام مى‌شود:

الف - نظارت به‌طور علنى و مسئوليت خواستن و حسابرسى از مسؤولان نظامى. «فارفع الى حسابك، و اعلم ان حساب الله اعظم من حساب الناس»؛ (20)

ب - نظارت به‌طور سرى و مخفيانه توسط اشخاص مورد اطمينان «ثم تفقد اعمالهم و ابعث العيون من اهل الصدق و الوفاء عليهم»؛ (21)

15. مراعات معيار گزينش: در مناسبات فرماندهى با تشكيلات رزمى، ضوابط حاكم است نه روابط و از اين رو مشكل‌ترين مسئلۀ مديريت كه گزينش مسئولان لايق و متعهد است در اين رابطه به گونه‌اى دقيق و با سختگيرى كامل حل مى‌شود. تخلف از اين اصل مسئوليت عظيمى را ايجاب خواهد كرد و فرمانده، مسئول تمامى اعمال كارگزاران نظامى در تشكيلات رزمى تحت فرماندهى خويش است. «ثم انظر فى امور عمالك فاستعملهم اختيارا و لا تولهم محاباة واثرة، فانهما جماع من شعب الجور والخيانه» (22) در گزينش مسئولان مهم‌ترين معيار كاردانى و امانت است «فان تعاهدك فى السّر لامورهم (عمّالك) حدوة لهم على استعمال الامانة»؛ (23)

16. اسوه بودن: فرمانده، خود تجسم عينى بعد نظامى مكتب است و به همين دليل بايد در تمامى امور اسوه باشد، او شريك غم و دشوارى‌هاى زندگى نيروهاى خويش است، زندگى او نشانگر همۀ آلام و شدايدى است كه بر افراد تحت فرماندهى او در يك سازمان مى‌گذرد «أ أقنع من نفسى بان يقال: هذا امير المؤمنين، و لا اشاركهم فى مكاره الدهر، او كون اسوه لهم فى جشوبة العيش». (24 و 25)


منابع

1 - طه / 50؛ 2 - مائده / 44؛ 3 - زمر / 6؛ 4 - سبا 35/6 - 36؛ 5 - وسائل الشيعه، 80/11؛ 6 - نهج البلاغه / خ 216؛ 7 - همان / ن 59؛ 8 - همان / ن 70؛ 9 - نهج البلاغه / خ 3؛ 10 - انبياء / 73؛ 11 - شورى / 38؛ 12 - آل‌عمران / 159؛ 13 - انسان / 3؛ 14 - آل‌عمران / 159؛ 15 - حجرات / 10؛ 16 - اعراف / 157؛ 17 - بقره / 256؛ 18 - كهف / 6؛ 19 - آل عمران / 159، 20 - نهج البلاغه / ن 40، 21، 22، 23 و 24 - همان / ن 53؛ 25 - فقه سياسى 136/6-131.

فرهنگ عمومى در اسلام

منظور از فرهنگ عمومى، آداب و رسوم، عادات و فرهنگى است كه با گذشت زمان و به تدريج در يك جامعه شكل گرفته و تمامى يا بيشتر افراد جامعه به آن پايبندند و آن را انجام مى‌دهند. اسلام باوجود اينكه خود داراى فرهنگ خاص و ايدئولوژى منسجم و هماهنگ با فرهنگ عمومى است، اما در برخورد با فرهنگ‌هاى اختصاصى ملت‌ها و آداب و رسوم آنها هرگز حالت ترقى نداشته و با تساهل و تسامح خاصى در كنار آنها قرار مى‌گيرد و بخشى از فرهنگ‌هاى اختصاصى را تثبيت و امضا كرده و بخشى ديگر را تصحيح مى‌كند.

در ديدگاه اسلام آداب و رسوم ملى و فرهنگ عمومى جامعه تا آنجا كه به شرك آلوده و مضر نيستند، قابل تحمل و حتى مورد تأييد هم هستند. به همين لحاظ بايد گفت كاربرد قاعدۀ عرف در فقه و حقوق اسلامى مى‌تواند نقش زيربنايى در تبيين حقوق عمومى داشته باشد.

در بيشتر موارد، معيار اصلى در تشخيص موضوعات، عرف است. چنانكه در احكام قضايى نيز

نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 286
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست