گاه عرف، مبين حكم يك قضيه نا
مشخص محسوب مىشود، مانند: عرف خاص در تحويل صداق قبل از زفاف.
عرف نشأت گرفته از بناى عقلا
و نوعى تعقل عمومى در مسائل اجتماعى است عرف در واقع عبارت از رفتار مكررى است كه
نوع مردم آن را بدون احساس نفرت و ناراحتى انجام مىدهند و اين رفتار شامل تمامى
رسوم و عاداتى است كه بهطور يكنواخت و به تدريج و با گذشت زمان در يك جامعه شكل
گرفته و همه يا بيشتر افراد آن جامعه الزامى بودن آن را مىپذيرند.
در اصطلاح فقهى به قاعده عرف،
بناء عقلا نيز گفته مىشود و ميدان كاربرد آن در استنباط قواعد حقوقى اسلام بسيار
وسيع است و فقها اغلب در مستندات عرفى، جملۀ «العرف ببابك» (عرف بر در خانه است)
را به كار مىبرند.
برخى از فقها، مستند اعتبار
عرف را سنت مىدانند و بر اساس حديث نبوى (ص): «ما
راه المسلمون حسناً فهو عند اللّه حسن» (1) (هر چيز كه عامۀ
مردم مسلمان نيك شمردند، نزد خدا نيك است).
عرف در فقه اسلامى كاربرد
گستردهاى دارد و گاه به صورت يك عامل مستقل پديدآورندۀ قواعد حقوقى و گاه به
عنوان يك اصل در تبيين موضوعات احكام مورد استناد قرارگرفته و بهطور غيرمستقيم در
كشف و استنباط قواعد حقوقى اثر مىگذارد.
در شكلگيرى عرف، دو شرط
اساسى بايد احراز شود:
1. تكرار مستمر رفتار و عمل؛
2. جنبه الزامى بودن آن كه
همه يا اكثريت آن را قبول كرده باشند.
همچنين در استناد به عرف نيز
بايد دو نكته زير مراعات شود:
الف - هيچگونه قاعدۀ حقوقى
كه از دو منبع اصلى يعنى كتاب و سنت به دست آمده، وجود نداشته باشد؛
ب - شرع از تبعيت عرف در مورد
خاص استناد شده، نهى و منع نكرده باشد.
مبناى عرف مانند: تمامى
قلمروهاى عقل عملى اصل حسن و قبح عقلى است كه در نهايت به آراى محموده باز مىشود.
(2 و 3)
منابع
1 - حقوق اسلام / 22؛ 2 -
اصول مظفر 24/2، الاصول العامه / 283؛ 3 - فقه سياسى 650/7 و 651.
فرهنگ مصرف
مصرفگرايى يعنى استفاده از
كالاها به منظور رفع نيازها و اميال. اين عمل نه تنها شامل خريد كالاهاى مادى،
بلكه در برگيرندۀ خدمات هم خواهد بود. در جوامع نوين مصرفگرايى به يك فعاليت
اجتماعى اصلى تبديل شده است. براى مصرفگرايى مقدار زيادى وقت، انرژى، پول، خلاقيت
و نوآورى فناورانه مصرف مىشود. مطالعه مصرفگرايى در جوامع جديد از اهميت ويژهاى
برخوردار است، زيرا مصرفگرايى نهتنها مسئله مصرف گرايان است، بلكه توليدكنندگان
و توزيع كنندگان كالاها و خدمات نياز به درك خصوصيات و ويژگىهاى آن دارند. به
همين لحاظ است كه در علوم اجتماعى، جامعهشناس ها، اقتصاددانان و روانشناس هاى
معاصر به تحليلهاى همهجانبه آن مىپردازند و هر انديشمندى از يك زاويۀ خاص
به آن توجه دارد.
مصرفگرايى نوين به شكل بىرويه
يك آسيب اجتماعى است كه مستلزم شناخت علمى و سپس درمان اساسى، يا به عبارت ديگر
برنامهريزى است.
مصرفگرايى بىرويه، پديدهاى
بين المللى است و چارۀ آن بايد در دو بعد خرد و كلان صورت گيرد. بايد