responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 292

پس از پيروزى انقلاب اسلامى با تغيير ديدگاه‌ها و خطوطى كه قانون اساسى ترسيم كرده بود فقرزدايى به عنوان يكى از اهداف اصولى انقلاب اسلامى، برنامه‌هاى پنج‌ساله را به سوى هدف حل مشكل فقر سوق داد و اين بار مشكل فقر را نه به عنوان پيامد سياسى آن، بلكه به لحاظ اينكه سياست كلى كشور بايد در راستاى فقرزدايى بسيج شود مد نظر قرار داد و در سياستگذارى جديد، عدالت اجتماعى و ارزش‌هاى فرهنگى برخاسته از انقلاب اسلامى، معيارها و شاخص‌هاى رشد اقتصادى را رقم زد و در برنامه‌هاى توسعه اقتصادى، به‌طور همزمان و موازى، توسعه اجتماعى و فرهنگى نيز منظور شد.

در ميان عوامل مؤثر در ايجاد فاجعۀ فقر، محروميت‌هاى فرهنگى بيش از هر عامل ديگر اثرگذار است؛ عاملى كه بيرحمى را در يك‌سو و تحمل تحقير را در سوى ديگر به وجود مى‌آورد و در اثر و بازتاب، معضلات سياسى پيچيده‌اى را به جامعه تحميل مى‌كند.

افزون بر اين مى‌توان در فرمول پيچيدۀ فقر و محروميت، تأثير عوامل سياسى را به‌وضوح مشاهده كرد، معضلات سياسى را بايد هم به عنوان علت فقر و هم به صورت معلول فقر بررسى كرد.

در اصطلاح فقهى نيز فقر به نداشتن حداقل زندگى متعارف گفته مى‌شود كه ملاك آن تنها عرفى و تابع شرايط عمومى جامعه است. براى مثال چنانكه در يك كشور در حال توسعه ممكن است فقر به معناى نداشتن امكانات ضرورى براى ادامۀ حيات تفسير شود و در يك كشور توسعه‌يافته به معناى محروميت نسبى از همه امكانات پيشرفته يك زندگى متعارف آن جامعه تلقى شده باشد.

فقر در معناى اول به محروميت و ناتوانى مادى افراد در دسترسى به حداقل نيازهاى ضرورى و اساسى مانند سرپناه، پوشاك، تغذيه و دارو، اطلاق مى‌شود در حالى كه به معناى دوم، به مفهوم نسبى و عدم تعادل در بهره‌مندى اقشار از امكانات موجود در جامعه گفته مى‌شود. به طور معمول فقر در هر جامعه‌اى با شاخص‌هاى رسمى مانند ميزان درآمد سرانه افراد بر آورد مى‌شود.

پس فقر به حالتى گفته مى‌شود كه فرد، خانواده و جامعه قادر به تأمين تمام يا قسمتى از نيازهاى ضرورى و اساسى زندگى چون: لباس، غذا، مسكن و دارو نباشد، به طورى كه محروميت از حداقل آنها، زندگى فرد، خانواده و جامعه را دچار مخاطره كند. بر اين اساس، فرد، خانواده، و جامعه هنگامى غنى به شمار مى‌آيند كه از حداقل امكانات به تناسب سطح زندگى متعارف برخوردار و يا محروميت از امكانات حداقل، به‌طور اختيارى بوده و موجب به مخاطره افتادن حيات مادى نشود.

عوامل وجودى فقر عبارتند از: 1. پايين بودن سطح درآمد فرد، خانواده و جامعه به لحاظ سرانه و سالانه؛ 2.

محدود بودن فرصت‌هاى شغلى؛ 3. پايين بودن ميزان بازدهى نيروى كار؛ 4. رشد بى رويۀ جمعيت؛ 5. فقدان يا كاهش نيروى انسانى كار آمد؛ 6. محدوديت عوامل توليد و يا ضعف دستيابى به آنها؛ 7. عدم استفاده بهينه از سرمايه‌ها؛ 8. فقدان نظام مالياتى صحيح؛ 9. فقدان يا ضعف خدمات حمايتى؛ 10. محدود بودن پوشش‌هاى بيمه‌اى.

پيامدهاى ناگوارى كه فقر دارد عبارتند از: 1. از ميان بردن استعدادها و خلاقيت ها؛ 2. آسيب‌پذيرى سلامت جسمى و روحى؛ 3. تهديد امنيت؛ 4. شكنندگى ثبات سياسى؛ 5. سلب اعتماد و غرور ملى؛ 6. گسستگى پيوند ملى؛ 7. توسعه نيافتگى؛ 8. فقر معنوى و فرهنگى؛ 9.

ازدياد مرگ و مير؛. 1. فساد اخلاقى و اجتماعى.

نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 292
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست