كتابهاى آيات الاحكام به
آنها اشاره نشده و از آيات الاحكام به شمار نيامدهاند. آيات الاحكام گاهى به صورت
تفصيلى و با نص صريح، گاه به صورت كلى و اجمالى، و گاه به صورت اشاره به بيان
احكام تشريعى پرداختهاند؛
2 - تبليغ سنت: سنت عبارت است
از احاديثى كه پيامبر (ص) براى تعليم احكام واجب و حرام و مكروه و مستحب به امت و
براى تبيين احكام عبادات و عقود و ايقاعات و جهاد و حدود و قصاص و ديات و ديگر
امورى كه شخصا اقامه مىكردند، يا ديگران را به اقامۀ آن فرمان مىدادند، بيان
كردهاند. (2)
مجموع احاديث از پيامبر (ص)،
بسيار زياد است.
كميّت اين احاديث نزد اهل بيت
(ع) چندان است كه مىتواند همۀ نيازهاى فقه را پوشش دهد و همۀ نيازهاى
زندگى انسان را به نحو خصوص و تصريح يا از راه قواعد كفى، شامل شود. همانگونه كه پيشتر
گفتيم اين احاديث نزد همۀ صحابه و كسانى كه در آن عصر زندگى مىكردند، وجود نداشت،
بلكه فقط نزد امام على (ع) و عترت پاك پيامبر بود.
امام على (ع) در زمان پيامبر
(ص)، قرآن كريم و سنت شريف را بهطور كامل تدوين كرده بود، روايات بسيار و نيز كتب
تاريخ به اين حقيقت اشاره دارند. در اين جا روايتى را كه كلينى در كتاب كافى با
سند معتبر از خود امام على (ع) نقل كرده است، مىآوريم. امام در ضمن حديثى طولانى
مىفرمايد:
مدتى هر روز و هرشب در اوقات
معيّنى بر رسول خدا وارد مىشدم. او با من خلوت مىكرد و من همواره ملازم او بودم.
اصحاب پيامبر مىدانستند كه او با هيچ كس غير از من چنين رفتارى نمىكند. گاهى در
خانۀ خود بودم كه پيامبر نزد من مىآمد و بيشتر اين ديدارها در خانۀ من
صورت مىگرفت. هرگاه من نزد او در بعضى خانههايش مىرفتم، خانه را خالى مىكرد و زنانش
را بيرون مىفرستاد و كسى غير از من نزد او نميماند، و هرگاه او براى خلوت به منزل
من مىآمد، فاطمه و پسرانم را بيرون نمىكرد. وقتى من از او چيزى مىپرسيدم، پاسخم
مىداد و وقتى سؤالاتم تمام مىشد و سكوت مىكردم، او با من شروع به سخن مىكرد.
آيهاى از قرآن بر پيامبر (ص) نازل نميشد، مگر اينكه آن را بر من مىخواند و املا
مىكرد و من به خط خود آن را مىنوشتم و او تأويل و تفسير هر آيه و ناسخ و منسوخ و
محكم و متشابه و خاص و عام آن را به من مىآموخت و از خدا مىخواست كه فهم و حفظ آنها
را به من عطا كند. از آن زمان كه او چنين دعايى براى من كرد، هيچ آيهاى از كتاب
خدا، نيز هيچ علمى را كه به من املا كرد و نوشتم، فراموشم نشد. هر علمى را كه
خداوند به پيامبر (ص) آموخت، از حلال و حرام و امر و نهيى كه بود يا در آينده
ايجاد مىشود و از هر كتاب آسمانى كه بر پيامبران پيشين نازلشده بود و از هر طاعت
و معصيتى، پيامبر (ص) همه را به من آموخت و من هم همه را حفظ كردم و حتى يك حرف آن
را فراموش نكردم. سپس پيامبر دستش را بر سينهام گذاشت و از خدا خواست كه قلبم را
از علم و فهم و حكمت و نور آكنده سازد.
گفتم: اى پيامبر خدا، پدر و
مادرم فداى تو باد، از وقتىكه در حق من چنين دعايى كردى، هيچچيز فراموشم نشد و
هيچ نكتهاى را نانوشته نگذاشتم. آيا بيم دارى در آينده دچار فرمواشى شوم، فرمود:
نه، ديگر بر تو از جهل و نسيان بيمى ندارم. (3)
در احاديث روايى بعدى، از اين
مكتوبات و مدوّناتى كه امام على (ع) به آنها اشاره كرده، به «كتاب على» تعبير شده
است. اين نخستين كتابى است كه در عهد پيامبر (ص)، علوم دين در آن گرد آورى شده بود
و به