اگر قلمروى اين آزادى شامل
انتخاب پيامبر و امام نميشود بدان علت است كه انسان براى بهرهگيرى از هدايت الهى
نيازمند به اطاعت مطلق از انسانهاى معصوم از خطا و عصيان است كه خود از تشخيص
آنها ناتوان است.
از اين رو در اين مرحله از
ولايت، نوعى آزادى براى انسان هدايت شونده وجود دارد؛ اما اين آزادى تنها مربوط به
عمل و در دايره اراده او است و با فرض ايمان به خدا در تعيين شخص پيامبر و امام،
نمىتواند از خود اختيارى داشته باشد.
اما در مرحله ولايت فقيه كه
مرحله نزولى ولايت و امامت است، آزادى مردم وسعت بيشترى مىيابد و انسان نهتنها
در اصل قبول و اطاعت مختار و آزاد است، در انتخاب ولى فقيه نيز از آزادى برخوردار
است؛ و مىتواند از ميان چند فقيه جامع الشرايط شايستهترين آنها را انتخاب كند و
به اين ترتيب مردم از آزادى و حق انتخاب در هر دو مرحله گزينش و اطاعت برخوردار مىشوند
و اعمال حق حاكميت الهى و حق حاكميت مردم از يك راه و به صورت همگون و كامل امكانپذير
مىشود.
اين همان فلسفۀ آزمايشى
است كه به عنوان يكى از دلائل غيبت امام معصوم (ع) در متون اسلامى آمده است؛ زيرا
مردم با اعطاى آزادى بيشتر در چنين شرايطى آزمايش مىشوند و با احراز نوعى
خودكفايى (از نظر مجرى) وظيفۀ عبوديت حق را كه رمز تكامل انسان است انجام مىدهند
و شايستگى بيشتر را براى برخوردارى از امامت منتخبان الهى احراز مىكنند. (3)
فلسفۀ سياسى پرداختن به
تبيين عقلانى پرسشهاى بنيادى درباره جامعه، دولت، كشوردارى، زندگى اجتماعى، حقوق فردى
و وظايف فرد و جامعه نسبت به يكديگر است. فلسفۀ سياسى همچنين به تبيين مسائلى
چون قانون، عدالت، ثروت، قدرت و حكومت مىپردازد. در فلسفۀ سياسى، مسئلۀ
اينكه حكومت حق چه كسانى است، پرسش بنيادى به شمار مىرود؛ جنين سئوالاتى در علوم سياسى
مورد توجه قرار نمىگيرند؛ بلكه در فلسفۀ علم سياست مورد توجه و بررسى
هستند. مفاهيم فلسفۀ سياسى را به اين صورت مىتوان برشمرد:
1. سلسله بحثهاى سياسى كه به
رابطۀ ميان چرايى مقولههاى سياسى با چگونگى آنها مىپردازد؛
2. مفهوم مشتركى است كه موضوع
اصلى يك سلسله نوشتههاى سياسى مانند جمهوريت افلاطون، سياست ارسطو، شهريار
ماكياول، رسالههايى در حكومت مدنى لاك، قرارداد اجتماعى روسو، فلسفۀ حق هگل،
مانيفيست كمونيست و نظاير آن است؛
3. همان انديشههاى سياسى در
دوران قديم است كه بهطور سنتى به ارزيابى مسائل سياسى مىپرداخت؛
4. از نوعى برداشت انديشۀ
سياسى از عقايد و آراى فلسفى است؛
5. هر نوع بحث بنيادى و
زيربنايى در مورد مسائل سياسى و اجزاى يك انديشۀ سياسى است.
افلاطون، نخستين فيلسوفى است
كه پرسشهاى پيوسته با فلسفۀ سياسى را در يك نظام دقيق فلسفى سنجيده و چون يك
كل هماهنگ به يكديگر پيوسته است. از نوشتههاى افلاطون، به ويژه دو كتاب پوليتيا
يا جمهوريت و قوانين در اين باره است. نام يونانى كتاب قوانين، نوموس است كه به
معناى ناموس