responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 322

در برخى از روايات از اين قاعده به «درس ذكر محمد (ص)» تعبير شده كه اندراس به معناى فرسودگى و از ميان رفتن ياد پيامبر (ص) و دين او است (1) و كنايه‌اى از محو دين و به مخاطره افتادن اسلام است.

وجوب حفظ اسلام، كشور اسلامى و جان و مال و ناموس مسلمانان از خطر تعرض دشمنان اسلام و بيگانگان يكى از مسائل مسلّم و مورد اتفاق فقهاى شيعه، بلكه همۀ مسلمانان است. فقيهان شيعه، دفاع در مقابل بيگانگان را بدون هيچ قيد و شرطى بر همگان واجب مى‌دانند.

جهاد بدون امام و پيشوا و با همراه پيشواى ستمگر اشتباه است و انجام دهنده‌اش سزاوار گناه است و اگر كسى را بكشد، پاداشى بر آن ندارد و اگر كشته شود، گناهكار است. مگر اينكه خطرى از ناحيۀ دشمن بر مسلمانان وارد شود كه منجر به تضعيف بيضۀ (اصل) اسلام يا نابودى آن يا گروهى از مسلمانان شود، كه در اين صورت نيز دفاع و جنگ با آنان واجب است؛ ولى در اين صورت، انگيزه مجاهد بايد دفاع از جان خود و حوزه اسلام و مسلمانان باشد و نبايد قصد او، جهاد همراه پيشواى ظالم يا جهاد با كفار براى مسلمانان كردن آنان باشد.

هرگاه كفار بخواهند اسلام و دين پيامبر اكرم (ص) را به فراموشى بسپارند؛ اشكالى در وجود جهاد حتى با پيشواى ستمگر نيست، ولى بايد به قصد دفاع از اسلام انجام شود، نه به قصد يارى و كمك حاكم ظالم. اجماع محصل و منقول هر دو بر اين مطلب دلالت مى‌كند؛ علاوه بر آنكه برخى از روايات و عموم دستور به جهاد، در آيات بسيارى كه شامل اين مسئله مى‌شود بر وجوب آن دلالت مى‌كند. بلكه ظاهر كلام اصحاب اين است كه آن، يكى از اقسام جهاد است، از اين روايات و روايات جهاد شامل اين مورد نيز مى‌شود، هر چند شرايط جهاد ابتدايى كه براى دعوت به اسلام است، در دفاع معتبر علاوه بر اجماع، احاديثى نيز از امامان معصوم (ع) درباره حفظ اسلام رسيده است كه در اينجا به يكى از آنها اشاره مى‌كنيم:

يونس بن عبدالرحمن گويد: در مجلسى كه من حاضر بودم، شخصى از امام موسى بن جعفر (ع) سئوال كرد و گفت: فدايت گردم! يكى از دوستان شما شنيد كه مردى اسب و شمشيرى را در را خدا (جهاد) مى‌بخشد.

دوستدار شما نزد او رفت و آنها را گرفت. سپس با دوستان خود برخورد كرد و به او گفتند: جهاد در راه خدا با اين گروه جايز نيست و به او دستور دادند كه اسب و شمشير را به صاحبش بازگرداند.

امام (ع) پاسخ فرمود: چنين بايد كند.

مرد پرسشگر گفت: دوستدارتان او را جست‌وجو كرد، ولى اثرى از او نيافت، به او گفته شد: آن مرد مسافرت كرده است.

امام (ع) فرمود: بايد مرزبانى كند و نجنگد.

يونس گفت: مثل قزوين، عسقلان، ديلم و مشابه اين سر حدّات‌؟

امام (ع) فرمود: آرى.

پرسشگر گفت: اگر دشمن از همان منطقه‌اى كه او مرزبان است، وارد شود، او چه كند؟

امام (ع) فرمود: نه؛ مگر اينكه بر زنان و فرزندان مسلمانان از سوى دشمن بيمناك شود.

يونس گفت: به من بگو، اگر روميان به مسلمانان حمله كنند، آيا سزاوار نيست مسلمانان در مقابل آنان دفاع كنند؟

امام (ع) فرمود: مرزبانى كند و نجنگد. آنگاه امام (ع) فرمود: اگر بر اصل اسلام و مسلمانان بيمناك شود، بجنگد. و [در اينصورت] نبرد او به نفع خودش است نه

نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 322
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست