همۀ اديان بدان عمل شده
و شارع (قانونگذار) اسلام آن را به ديده احترام نگريسته و نفى از آن نكرده، بلكه آن
را مورد تأييد و امضا قرار داده است.
سيرۀ مسلمانان نيز از صدر
اسلام تاكنون بر اساس همين قاعده بوده و اصولا محور اصلى روابط فيما بين مسلمانان
از يكسو و روابط آنها با ديگران از سوى ديگر بر پايۀ اين قاعده، استوار بوده
است، به طورى كه اگر قاعده «صحت» را معتبر ندانيم، اصولا كمتر مبادله و معاملهاى سالم
باقى مىماند و اقتصاد مسلمانان روال خود را از دست مىدهد و حتى بنا به گفتۀ
شيخ انصارى، موجب آشفتگى و اختلال در نظام زندگى مىشود.
از اين رو فقها در مستند بودن
قاعدۀ «صحت» ترديدى روا نداشتهاند و با وجود اشكالاتى كه در مورد آيات و روايات
مورد استناد در اين قاعده به نظرشان رسيده است در اصل قاعده ترديد نكردهاند.
از جمله آياتى كه دليل براى
قاعده «صحت» آوردهاند، موارد زير است:
الف -(قُولُوا
لِلنّاسِ حُسْناً)(1) (در برابر مردم سخن
نيك بگوييد).
قول در اين آيه گرچه در لغت
به معناى گفتار است، ولى منظور از آن اعتقاد است. زيرا وقتى گفتارى درباره ديگران اظهار
مىشود از روى اعتقاد است و اعتقاد نيز كنايه از آنست كه آثار عمل نيك را بر عمل
ديگران كه اعتقاد به نيك بودن و صحت آن پيدا كردهايم، مترتب كنيم.
بنابراين، معناى آيه چنين مىشود:
در برابر عمل مردم همواره بر آن باشيد كه آن را صحيح بدانيد و آثار صحت را بر آن
مرتب كنيد؛
ب - شيخ انصارى در «فرائد
الاصول» در ذيل آيه:(يا أَيُّهَا
اَلَّذِينَ آمَنُوا اِجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ اَلظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ اَلظَّنِّ
إِثْمٌ). (2) (اى مردمان با ايمان، از بسيارى از بدگمانيها اجتناب كنيد.
زيرا بعضى از گمانها گناه است) مىنويسد: قدر مسلم از گمانهاى گناهآلود، گمان
بد بردن در مورد صحت اعمال ديگران است و مقتضاى گمان بد نبردن آن است كه اعمال
ديگران را صحيح بدانيم و آثار صحت را در مورد آنها بپذيريم؛
ج -(يا
أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ)(3)
(مردمان با ايمان به قراردادهاى خود وفادار باشيد).
از جمله اخبارى كه در مورد
قاعده «صحت» امده، مىتوان نمونههاى زير را بررسى كرد:
«ان المؤمن من لا يتّهم اخاه»
(4) (مؤمن هيچگاه برادر ايمانى خود را مورد اتهام قرار نميدهد).
«من اتّهم اخاه فهو ملعون»
(5) (كسى كه برادر ايمانى خود را متهم كند، او از رحمت خدا دور است).
«ضع امر اخيك على احسنه حتى
يأتيك ما يقلبك عنه و لا تظنن بكلمه خرجت من اخيك سؤا وانت تجد لها فى الخير
سبيلا» (6) (كار برادر ايمانى خود را به بهترين وجه حمل كن، مگر آنكه
دليلى بيابى كه ترا از آن باز دارد و هرگز دربارۀ سخنى كه از دهان برادر ايمانيت
خارج مىشود گمان بد مبر، مادام كه تو براى آن سخن محمل صحيح ومعناى خيرى بيابى).
«يا اسماعيل كذب سمعك و بصرك عن
اخيك المؤمن وان شهد عندك خمسون قسامه فكذبهم و صدقه» (7)
(اى اسماعيل گوش و چشم خود را نسبت به برادر ايمانى ات همواره تكذيب كن و هرگاه
پنجاه قسامه (گروهى گواه) شهادت بر عليه برادر ايمانى تو دادند او را تصديق كن و
آن پنجاه گروه را تكذيب نما).
از مجموعۀ اين اخبار استفاده
مىشود كه بناى شريعت اسلام، بر پذيرفتن صحت عمل ديگران است و تهمت را كه مبناى
بطلان و فساد عمل است، مردود شمرده است. از روايات قاعده «صحت» مىتوان نتايج