كه مستلزم جلوگيرى از هر نوع
عملى، است كه به اقامۀ عدالت و نظام اجتماعى لطمه وارد آورد. استفاده از اين
قاعده، موكول به احراز ملازمۀ بين حرمت يكى از دو امر متلازم با حرمت ديگرى
و يا مقدمه بودن ترك ضد براى فعل واجب است. (1 و 2)
منابع
1 - اصول مظفر 268/2؛ 2 - فقه
سياسى 62/7.
قاعدۀ عرف← عرف
قاعدۀ لا حرج
منظور از قاعده لا حرج اين
است كه دشوارى و مشقت در عمل به احكام اوليه موجب آن مىشود كه هر نوع حكم حرجى كه
مشقت و دشوارى داشته و موجب تنگناهايى در زندگى فردى و اجتماعى مىشود، منتفى بىشك
قانون نبايد در مقام اجرا به جز زحمت ناشى از تفسير عمل قانونى براى مجريان مشقتبار،
سخت، دشوار و دردسر آفرين باشد. اين خود يك خصلت عمومى در احكام و قوانين اسلام به
شمار مىرود. در واقع اين يك حق عمومى است كه شريعت اسلام در مورد قانونگذارى
اعمال كرده و ماهيت آن مبين نوعى امتنان و لطف الهى در مورد نوع بشر است.
مفاد قاعده «نفى حرج» تنها
اين نيست كه الغاى ضابطهمند قوانين دشوار و حرجى را به طور قانونى ايجاب مىكند،
بلكه به اشخاص نيز اجازه مىدهد كه در مورد احكام و مقررات خصوصى به دليل حرجى
بودن مسئوليتهاى فردى از آن سرپيچى كنند.
عسر مقابل يسر به معناى
دشوارى است و حرج به معناى ضيق و بيرون از توان و مشكلى كه راه خروج ندارد آمده
است. در مجمع البحرين بعد از آنكه حرج را به معناى ضيق ذكر مىكند، مىگويد «الحرج
الذى لا مدخل له و الضيق ما يكون له مدخل» در قاموس محيط مىنويسد «الحرج (محركه)
المكان الضيق الكثير الشجر» راغب در مفردات مىگويد: «اصل الحرج و الحراج مجتمع
الشى و تصور منه ضيق ما بينهما فقيل للضيق حرج و للا ثم حرج» و سپس به آيات زير
استناد مىكند(فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ
حَتّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ
حَرَجاً مِمّا قَضَيْتَ). (2)(فَلا
يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ)(3)(يَجْعَلْ
صَدْرَهُ ضَيِّقاً)(4)(لَيْسَ
عَلَى اَلْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى اَلْأَعْرَجِ حَرَجٌ).
(5)
در مقابل كلمات عسر و حرج و
ضيق آنها يسر، سهل، شرح و سماحه قرار دارد، ولى بايد توجه داشت كه به هر امر مشكل
و دشوار و ضيقى حرج گفته نميشود و حرج آن نوع مشكل و دشوارى است كه راه خلاصى در
آن قابل پيش بينى نباشد و براى تشخيص گريزى از آن نيست.
مفاد قاعده «نفى حرج» را مىتوان
چنين بيان كرد: در اسلام هيچ گونه حكمى كه انسان را به دشوارى و تنگنا و مشقت
وادارد، به طورى كه او را از آن گريزى نباشد وجود ندارد همۀ احكام اسلام قابل
عمل و اجراست و هرگز با بنبست، مشقت و تنگناها كه عمل و اجراى حكم را دشوار كند
مواجه نميشود و به تعبير ديگر:
عمل به احكام اسلامى سهل و
آسان و راه آن هموار و باز است و هر حكمى كه فاقد اين خصوصيت باشد و در عمل مكلف
به سختى و دشوارى و تنگنا گرفتار كند، از اسلام نيست و تمامى احكام و قوانين حقوقى
اسلام با اين قاعده سنجيده مىشوند. معناى اين كلام آن نيست كه در اسلام احكام
مشقت آور وجود ندارد. زيرا احكامى مانند: جهاد با دشمن و حتى جهاد با نفس و روزه
در ايام طولانى و گرم تابستان با مشقتهايى همراه است، ولى همانطوركه در بحثهاى
آينده روشن خواهد شد،