بنابراين براى فهم شريعت و
معرفت دينى منبعى جز سيره و كلام پيامبر اكرم (ص)، امامان معصوم وجود ندارد و بر
اين اساس پيامبران معلمان وحى الهى محسوب شدهاند:
(هُوَ اَلَّذِي بَعَثَ
فِي اَلْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ
يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ اَلْكِتابَ وَ اَلْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ
قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍوَ آخَرِينَ مِنْهُمْ لَمّا يَلْحَقُوا بِهِمْ
وَ هُوَ اَلْعَزِيزُ اَلْحَكِيمُ)(جمعه 2 و 3) او
كسى است كه در ميان جمعيت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر
آنها مىخواند و آنها را تزكيه مىكند و به آنان كتاب و حكمت را مىآموزد و بدون
ترديد پيش از آن در گمراهى آشكار بودند. و (همچنين) نسبت به گروه ديگرى كه هنوز به
آنها ملحق نشدهاند و او عزيز و حكيم است.
جالب است كه خداوند در ذيل
آيات مذكور تصريح كرده است كه تعليم معرفت دينى توسط پيامبر اكرم (ص) فقط براى
زمان او نيست، بلكه شامل همۀ انسانها تا آخر الزمان كه هنوز به آنها ملحق نشدهاند،
نيز مىشود. بنابراين لزوم اخذ معرفت دينى از راه تعليم از سوى رسول خدا مطرح شده
است و نه از راه فهم شخصى و مبتنى بر علوم روز. قهرا چون درباره پيامبر اكرم
فرمود:(إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ)طبق
آيات و روايات مستند كه در آينده مورد بحث قرار خواهد گرفت اين تعليم به امامان
معصوم تفويض شده است؛
4 - در اين آيه كسانى را كه
در پى معرفت دينى هستند در دو دسته مطرح فرموده است:
دستۀ اول: كسانى هستند كه
از دريچۀ اميال و هواهاى نفسانى و با قلبى منحرف و داراى ذيغ به آن مى پردازند
و اينان آيات محكم را رها كرده و به آيات متشابه تمسك مىجويند تا فتنه ايجاد كنند
و براساس مبانى خود ساختۀ شريعت را تفسير و تأويل كنند.
دستۀ دوم: كسانى هستند كه
براساس علم الهى كه در آنها رسوخ پيدا كرده به شريعت مىنگرند و آيات محكم و متشابه
هر دو را مبنا قرار مىدهند و به هر دو ايمان داشته و از جانب خداوند مىدانند.
بنابراين با اين نگاه و از
اين دريچه به معرفت دينى نگريستن و آن را صامت و از دين جدا كردن و فهمهاى متنوع
از دين را فروناكاستنى و حق دانستن، در عمل همۀ آيات الهى را متشابه قلمداد كردن
است و يكقدم فراتر از اين نسبت دادن الفاظ آيات قرآنى به شخص پيامبر اكرم (ص)، با
آيۀ مزبور تعارض دارد زيرا خداوند فهم و معرفت دينى مستقل را از حيطۀ درك
بشر خارج دانسته و تنها خود را قادر به انجام اين امر دانسته است و پيامبر اكرم (ص)
از باب نبوت و امامان معصوم (ع) از باب افاضۀ علم راسخ، به عنوان مرجع فهم و
معرفت نسبت به گوهر دين و معلم هاى معرفت دينى براى بشر معرفى فرموده است.
بنابراين با استفاده از روش
«معرفت به مجردات در پرتو تجليات» با استناد به آيۀ 7 سوره آلعمران چند نتيجه
حاصل مىشود:
1 - شريعت صامت نيست، بلكه
ناطق است، زيرا وحى از مقولۀ كلام الهى است و آيات محكم آن مبين و خويش تبيين
كن هستند؛
2 - معرفت دينى يك مقولۀ
فراعقلى است و عقل انسان تنها مىتواند آن را فراگيرد و معرفت دينى از جانب خداوند
به انبياء و اولياى دين جهت تعليم بشر افاضه شده است؛
3 - معرفت دينى عصرى و بشرى
نيست بلكه الهى است (تأثير علوم و تكامل علمى بشر در گسترش