responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 361

بهره‌مندى از دين و آشكار شدن اعماق آن است و نه تكامل معرفت دينى)؛

4 - از آنجا كه نفس كتاب يعنى قرآن از جانب خداوند به پيامبر وحى شده است و بخشى از آيات آن ذاتاً مبين استوبخش ديگر توسط پيامبر اكرم (ص) تبيين مى‌شود. بنابراين معرفت دينى از اصل دين غير قابل انفكاك است.


منبع

فقه سياسى 197/10.

قبيله

قبيله گروهى از خانواده‌هاى خويشاوندى است كه به دليل رابطۀ نسبى و سببى و انگيزۀ زندگى مشترك، در يك سرزمين گرد هم آمده و تحت رياست شيخ قبيله كه معمولا كهنسالترين و يا مقتدرترين عضو قبيله است، براساس يك سلسله رسومات و سنت‌ها و مقررات عرفى مشترك اداره مى‌شوند.

در جامعۀ سياسى قبيله عناصر كشور و محتواى دولت وجود دارد: سرزمين، تشكل عمومى، قدرت سياسى، حكومت. سرزمين، گاه به صورت شناور و گاه به صورت ثابت است. در مورد اول نيز انتخاب سرزمين جديد براساس رسوم و مقررات ثابتى انجام مى‌پذيرد و تنفيذ آن در چارچوب اختيارات و اقتدارات شيخ قبيله قرار مى‌گيرد.

سرزمين در نظام سياسى قبيله، هم جنبۀ حقوق خصوصى دارد كه با مقررات مربوط به مالكيت خصوصى تنظيم مى‌شود، و هم قلمرو حاكميت قبيله، و داراى جنبه حقوق عمومى است و به همين دليل كشور قبيله بر آن صادق است.

تشكل در نظام قبيله‌اى موجب همبستگى شديد و دايمى در ميان عرب بوده است. هر قبيله‌اى از طبقاتى تشكيل مى‌شده و هر طبقه به نوبۀ خود تقسيمات فرعى داشت و هركدام از تقسيم‌بندى ها فروعى و به همين ترتيب تا دستجات كوچك‌تر كه ادارۀ هركدام از اين رده ها با سلسله‌مراتب خاصى انجام مى‌شد.

نهاية العرب، طبقات قبايل عرب را چنين توضيح مى‌دهد: گروه‌بندى ها به ترتيب سلسله‌مراتب از بالا به پايين به نام شعب، قبيله، عماره، بطن، فخذ، و فصيله ناميده مى‌شدند.

شعب كه نام فراگير همۀ اعضا و گروه‌ها بود به چند گروه بزرگ تقسيم مى‌شد كه نام قبيله مى‌گرفت، مانند قبيلۀ ربيعه و مضر و هر قبيله نيز داراى چند دسته بود كه به نام عماره ناميده مى‌شد، مانند قريش و كنانه و هر عماره نيز به چندين بخش تقسيم مى‌شد كه هركدام را بطن مى‌گفتند، مانند بنى عبد مناف و بنى مخزوم، و هر بطن نيز تقسيماتى داشت كه هرگروه از آن را مانند بنى‌هاشم و بنى اميه فخذ مى‌ناميدند و گروه‌هاى منشعب از فخذ، فصيله ناميده مى‌شدند، مانند بنى العباس و طالبيين. در معاهدۀ مدينه كه پيامبر اسلام طى آن ايجاد امت واحد اسلامى را اعلام كرد، اسامى تعدادى از طوايف و قبايل عرب كه در اين اتحاد و جامعه سياسى جديد شركت كرده بودند، ذكر شده است، از آن جمله:

بنى عوف، بنى حارث، بنى حشم، بنى نجار، بنى عمروه، بنى النبيت وبنى اوس.

هركدام از قبايل عرب رييسى داشتند كه اغلب مردى شجاع، كريم و ثروتمند بود و با صفات برجسته‌اى كه داشت براساس سنت قبيله بر مردم قبيله حكم مى‌راند. شيخ قبيله موقعيت خود را در اثر تدبير، جوانمردى و شجاعت به دست اورده و بيشتر در زمينه اختلافات و بروز جنگ‌ها رهبرى را برعهده مى‌گرفت

نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 361
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست