ديدگاه اسلام در زمينۀ برابرى
انسانها و پيوند انسانى واحدهاى بشرى و ضرورت بهرهگيرى از زمينههاى وحدت و تقويت
بنيۀ پيوندهاى انسانى از قراردادهاى بين المللى، به ويژه قرارداد ذمه، بسترى
براى تحقق آرمانهاى بشرى در خصوص اتحاد و همبستگى انسانى به وجود آورده است. (1)
بىگمان، قراردادهاى عادلانه
مىتوانند باوجود تفاوت فرهنگها و تعارض آداب و رسوم اجتماعى، ملتها را به
يكديگر مرتبط كنند و پيوندها و مناسبات بشرى را در ميان آنها تحكيم بخشند. اقليتهاى
مذهبى با تمام حقوق و مزايايى كه در جامعۀ متحد اسلامى دارند از احسان و نيكوكارى
مسلمانان نيز برخوردار مىشوند و تخيّل اينكه احسان تنها در مورد مسلمان شايسته است
با طرز تفكر اسلامى سازگار نيست. اسلام اصل احسان و نيكوكارى را به عنوان اقدام شايستۀ
مقام انسانى در مورد كسانى كه سر ستيز و جنگ با مسلمانان ندارند، پيرو هر عقيده و
آيين باشد تعميم مىدهد.
(لا يَنْهاكُمُ
اَللّهُ عَنِ اَلَّذِينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي اَلدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ
مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ)(2)
(خداوند دربارۀ كسانى كه با شما قصد جنگ در دين نداشتند و شما را از خانمان
و ديارتان اخراج نكردند، شما را از اينكه درباره آنان بر و احسان كنيد و نسبت به
آنان عدالت پيشه نماييد باز نميدارد).
احسان و رفتار نيك درباره
اقليتهاى مذهبى تا حد كمكهاى مالى نيز گسترش مىيابد و يهوديان و مسيحيان و
زرتشتيان سالخورده و در مانده و مستمندان اقليتها در صورتى كه نتوانند زندگى خود
را تأمين كنند، از بيتالمال مسلمانان ارتزاق مىكنند و جامعه متحد اسلامى در
برابر چنين افرادى كه متحد و همپيمان مسلمانان هستند، وظيفۀ دستگيرى و كمك مالى
دارد.
اسلام در برقرارى روابط حسنه
ميان مسلمانان و اقليتهاى مذهبى و ايجاد هر چه بيشتر شرايط مسالمت و همزيستى نه
تنها مسلمانان را از هر نوع رفتار نامناسب و اعمال خشونت بازمىدارد و آنها را به
نيكى و حسن سَلَوك و نيكوكارى و تشريك مساعى دوستانه توصيه مىكند، بلكه پا را از
اين حد نيز فراتر نهاده و در مواردى كه رفتار ناهنجار و خشونت و نيّات و مقاصد غير
دوستانه از افراد ذمّى مشاهده مىشود، مسلمانان را از عكسالعمل و رفتار متقابل
باز مىدارد و توصيه مىكند كه در برابر آنان عفو و اغماض داشته باشند و با
بردبارى، ناملايمات و كينهتوزى آنان را ناديده بگيرند.
فلسفۀ پيمانهاى مشترك و
قرارداد ذمّه و آثار حقوقى آن هيچگاه بر اين اساس نبوده كه از راه پيمان شخصى موجوديت
فكرى و عملى طرفين يا يكى از دو طرف از بين رفته، و فداى همزيستى شود. گرچه به عقيده
اسلام عقد قراردادهاى مشترك مىتواند راهى براى توسعه منطقى و گسترش عاقلانه عقيده
اسلامى در ميان گروههاى مخالف باشد، ولى چنين نيست كه اسلامى پيمانهاى مشترك را
بهانه و دسيسهاى براى از بين بردن مخالفان و يا چنين غرضى را به عنوان اثر مستقيم
و حقوقى قراردادها تلقى كند.