اصولا انعقاد قرارداد مشترك
با توافق و تراضى طرفين خود دليل شناسايى موجوديت و شخصيت گروه متقابل است. اين
طرز فكر همانطوركه در مورد طرف مقابل (گروههاى غير مسلمان) صادق است، در مورد
مسلمانان نيز به طور كامل چنين است. اسلام قراردادى را كه موجوديت و استقلال و
شخصيت اسلام و جامعه اسلامى را به خطر بيندازد، يا بهانه و دسيسهاى براى نفوذ و
سياست بيگانگان شود فاقد ارزش مىداند و همچنين هرگز به مسلمانان اجازه نميدهد كه
به عنوان اتحاد و همپيمانى، خود را در برابر متحدين و گروههاى مذهبى متعهد ببازند
و شخصيت فكرى و عقيدهاى خود را از دست بدهند و با آنان آنچنان يگانگى كنند كه به
دنبالهروى و پرستش و اتكاى و قبول سيادت بيگانگان منجر شود. اسلام با چنين دوستى
و تولى، سخت مبارزه مىكند و به صراحت مسلمانان را از ارتكاب به اين نوع ضيافت منع
و تهديد مىكند.
قرآن در اين باره كه بيگانگان
براى مسلمانان قابل اعتماد و تولى نيستند چنين مىفرمايد: «بسيارى از پيروان اديان
و كتابهاى آسمانى دوست دارند كه شما را پس از آنكه ايمان به اسلام آوردهايد به
كفر و ارتداد بكشانند.» (3) همچنين با وجود آزادى روابط و معاشرت و تماسهاى
فيمابين، از اين نكته غفلت نميورزد كه مسلمانان از معاشرتها و ارتباط هاى بيشترى
كه موجب اختلاط فرهنگها و تحت تأثير قرار گرفتن آنان مىشود، خوددارى كنند. اسلام
براى رفع مصالح سياسى و براى اينكه از آميختگى و معاشرتهاى خيلى نزديك مسلمانان
با افرادى كه از نظر عقيده و مرام و هدف با آنان مخالفند، جلوگيرى كند، دستور مىدهد
كه مسلمانان از تماس با تن غير مسلمان، اجتناب ورزد.
جامعه اسلامى با انعقاد پيمان
پرمسئوليت ذمه و با آن آميختگى و روابط مستقيم همهجانبه و پيچيدهاى كه با اقليتهاى
مذهبى برقرار كرده، همواره در معرض نفوذ فكرى و عقيدتى و اخلاقى و احيانا سياسى
گروههاى مخالف كه در حقيقت بيگانه هستند قرار دارد و خوددارى از اقدامات احتياط
آميز و پيشگيريهاى لازم به قيمت نفوذ بيگانگان و از دست دادن استقلال و سيادت
جامعه تمام مىشود. مبارزه منفى نهتنها با اصل همزيستى مسالمتآميز تغاير و
تصادمى ندارد و با اصل احترام به انسانها به طور كامل تطبيق مىكند، بلكه خود
بهترين و عاقلانه ترين وسيله برقرارى همزيستى و مظهر بارزى از احترام به مقام
انسانى است. زيرا مبارزه منفى سدّ محكمى در برابر جنگ و خونريزى است و جنگ و
خونريزى است كه ريشۀ همزيستى را مىسوزاند و انسان ها و اصل احترام به انسانها
را نابود مىكند. عامل ديگرى كه ضرورت و برترى مبارزات منفى را بر جنگ و مبارزات خونين
ايجاب مىكند، تأثير قطعى و سريع آن است. اقليتهاى مذهبى متعهد گو اينكه داراى عقيده
و آرمان و هدف متخالفى با جامعۀ مسلمانان هستند، ولى از آنجا كه مسئوليت تشكيل
جامعه متحد و زندگى مشتركى را در قلمروى حكومت مسلمانان پذيرفتهاند، در حقيقت به صورت
گروه و عضوى از اين جامعه متحد بزرگ درآمده و طرفين معاهده بر اصول اين زندگى مشترك
توافق و تعهد كردهاند. با توجه به اين بيان، مىتوان گفت كه لزوم گسترش تعاون و
روح همكارى در رابطۀ اجتماعى مسلمانان با اقليتهاى مذهبى متعهد، خود از آثار
طبيعى و قهرى انعقاد پيمان مشترك در قرارداد ذمه بوده، بايد آن را از مقتضيات ضرورى
و اجتنابناپذير عقد ذمّه به شمار آورد. تعاون اسلامى يك نوع تعاون بين المللى، در
مقياس جامعۀ بزرگ بشرى است. بنابراين مىتوان هدفهاى اصيل اين