كه ما در برابر هرگونه ستم و
حقكشى كه درباره آنان از طرف هر فرد و گروهى صورت بگيرد، اقدام لازم را براى دفع
ظلم و احقاق حق مشروع جانى و مالى و عرضى آنان مبذول داريم. بى شك اقدام به جنين
وظيفهاى در مخاصمات و اختلافاتى كه بين گروهاى مزبور رخ مىدهد، جز از راه طرح
دعاوى مزبور در دادگاههاى اسلامى و قضاوت عادلانه و حل و فصل منصفانه درباره اين
نوع مخاصمات امكانپذير نيست.
فقهاى شيعه به پيروى از مفاد
صريح آيۀ(فَإِنْ جاؤُكَ فَاحْكُمْ
بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ)پذيرش
دادخواهى گروههاى غيرمسلمان را چه متعهد باشند و چه غير متعهد، به صلاحديد و رأى
محاكم اسلامى و قضات مسلمان موكول كردهاند و اجبار دادگاههاى السلامى را به داورى
مانند اجبار ذميان به دادخواهى در محاكم اسلامى مردود شمردهاند. اقليتهاى مذهبى
با وجود احراز حق ترافع در دادگاههاى اسلامى از حق آزادى و اختيار نيز در نحوه
ترافع برخوردار مىشوند. به اين ترتيب كه آنان مىتوانند از طرح دعوا در دادگاههاى
مسلمانان خوددارى كنند و به مراجع قضايى مذهبى خود مراجعه كنند و بر اساس همين اصل
مىتوان گفت كه اسلام حق استقلال قضايى را بر متحدين خود محفوظ داشته است. اسلام
اينگونه ترافع و استقلال قضايى را چه به صراحت در متن قرارداد ذمه قيد شده يا نشده
باشد، براى متحدين و اقليتهاى مذهبى مقيم سرزمينهاى اسلامى به عنوان يك حق ضرورى
و مشروع تلقى مىكند و احكام صادره محاكم قضايى اقليتها را در موارد مذكور به
رسميت مىشناسد. در مخاصمات و دعاوى شخصى نيز حتى در صورتى كه يكى از دو طرف
مخاصمه، مسلمان هم باشد مىتوانند با توافق يكديگر از حضور در دادگاههاى مسلمانان
خوددارى كنند و شخص و يا اشخاص را به عنوان قاضى تحكيم و براى رفع نزاع فيما بين
انتخاب نمايند و براساس داورى قضات تحكيم اختلافات خود را حل و فصل كنند. (2)
به مقتضاى قرارداد ذمه در
برابر وظايف ناچيزى كه نسبت به متحدين متعهد مقرر مىشود يك سلسله مسئوليتها و
تعهداتى نيز متوجه جامعۀ اسلامى مىشود كه الزاما بايد دولت مسئول و
صلاحيتدار اسلامى با تمام امكاناتى كه دارد در انجام و اجراى تعهدات مزبور اقدام
كند. به طور كلى مسئوليت هايى را كه جامعۀ اسلامى با عهد قرارداد ذمه به عهده
مىگيرد مىتوان به سه دسته تقسيم كرد:
1. وظايفى كه الزاما بايد
مسلمانان به آنها متعهد شوند؛
2. مسئوليت هايى كه دولت
صلاحيتدار مسلمانان مىتواند در صورت مصلحت و توافق بر عهده گيرد؛
3. تعهدات نامشروع از نظر
اسلام فاقد اعتبار حقوقى بوده، و لازمالاجرا تلقى نميشود.
نخستين مسئوليتى كه از ناحيۀ
قرارداد ذمه توسط مسلمانان تعهد مىشود، مصونيت مطلق و همهجانبه متحدين ذمى است
كه بر اساس آن جان و مال و ناموس آنان مانند خود مسلمانان مورد حمايت و حفاظت كامل
دولت مسئول مسلمانان قرار مىگيرد. اين تضمين و تعهد از دو ناحيۀ داخلى و خارجى
صورت مىپذيرد. از ناحيۀ داخلى همۀ افراد متحدين ذمى در سراسر قلمروى
حكومت مسلمانان نسبت به هرگونه تجاوز و سوء قصد به جان و مال و ناموس و ساير حقوق
مشروع و قانونى