برخى ديگر همين تعريف را به
گونهاى ديگر بيان كردهاند:
دار الاسلام كشورى. است كه در
قلمرو حاكميت اسلام باشد و احكام اسلام در آن نافذ و شعائر دين در آن برپا شود
(3). و نيز گفته شده است كه دار الاسلام قلمرو حكومت اسلام را گويند كه در صدر
اسلام آن را دار البحره مىگفتند (4). از فقهاى شيعه، علامه حلى، دار الاسلام را
شامل بلادى مىشمارد كه احكام اسلامى در آن جارى و نافذ باشد، و چنين بلادى را
شامل سه قسمت مىداند:
الف - بلادى كه مسلمانان آن
را احداث كرده و خود آن را به وجود آورده باشند، مانند بصره و كوفه؛
ب - بلادى كه به صورت فتوحات،
در جنگ به دست مسلمانان افتاده باشد؛
ج - بلادى كه مسلمانان با
اهالى آنها صلح كرده و سرزمينها را به صاحبانشان واگذار، و بر آن خراج نهادهاند.
(5)
محمد بن حسن شيبانى مىگويد:
آنچه در صدق «دار» معتبر و ملاك است، حكومت و قدرت تنفيذ احكام است. (6)
ابن حزم دار الاسلام را دار
البحره مىداند و مىگويد:
تمامى سرزمينها به جز
«مدينه» مرز جهاد و دار الحرب بوده است. (7)
تبيين دار الاسلام، نهتنها
در بحث شناسايى و تعريف «دار» هاى ديگر مؤثر است، بلكه اصولا آثار فقهى و حقوقى آن
در بسيارى از مباحث ديگر، مانند سياست خارجى و اختلافهاى مالى بين كسانى كه در
دار الحرب زندگى مىكنند، با كسانى كه در دار الاسلام به سر مىبرند، و كودكان
يافت شده در آن دو «دار» نيز ظاهر مىشود. از اين رو اهميت اين بحث ايجاب مىكند
نظرات عمده فقهى در اين مورد مطرح و ارزيابى شود تا نتيجۀ صحيح در موارد نامبرده
به دست ايد.
براى روشن شدن مفهوم اسلامى
دار الاسلام، نظرات مختلفى را كه در اين زمينه ابراز شده بررسى مىكنيم:
نظريۀ اول: سرزمينهايى
كه در قلمروى حكومت اسلام هستند و احكام اسلام در آن سرزمينها نافذ و شعاير و
مظاهر دينى در آنها برپا مىشود، دار الاسلام محسوب خواهد شد و هنگامى كه جزيى از
اجزاى اين سرزمين مورد تجاوز دشمنان اسلام قرار گرفت، بر مسلمانان واجب كفايى است
كه به مقدار احتياج در مقام دفاع برآيند و در صورتى كه احتياج به قدرت بيشترى در
بين باشد مسئلۀ دفاع، ضرورت عمومى ترى يافته و بهطور واجب عينى بر جميع مسلمانان
حتمى خواهد بود، و در صورت تخلف از انجام اين وظيفه همگى مسئول محسوب خواهند شد.
سرزمينهايى كه به ترتيب فوق
جزو دار الاسلام محسوب مىشود، با استيلاء و تسلط دشمنان و اجانب، از عنوان سرزمين
اسلامى، و دار الاسلام و احكام آن خارج نخواهند شد و هر قدر هم از نظر زمان به
تأخير افتد، مسئلۀ وجوب دفاع در برابر تجاوزات گذشته و حاضر، به قوت خود باقى
مىماند. (8)
بنابراين جهان اسلام شامل
جزيرة العرب و سرزمينهايى كه به دست مسلمانان فتح شده و نيز بلادى كه در برابر
سيادت و قانون اسلام سر فرود آورده و نظامات اسلامى در أن بلاد اجرا شده، خواهد
شد.
براساس اين نظريه «دار الحرب»
عبارت از بلاد و سرزمينهايى مىشود كه احكام دينى و سياسى اسلام در آنها به مورد
اجرا گذاشته نشده و خارج از قلمروى نفوذ اسلام بودهاند.
نظريۀ دوم: بنابراين نظريه،
مميز اساسى دو جهان مزبور، وجود حكومت و نفوذ احكام خواهد بود. در صورتى كه حكومت و
احكام نافذ اسلامى باشد، جهان