مىورزد، ولى يك انتخابات دموكراتيك
بىاعتنا از كنار آن مىگذرد و اصولا آن را بهشدت نفى مىكند و كاروان سريع السير
دموكراسى را به دليل چند بيمار و عليل و تنگدست متوقف و يا در انتظار نمىنشاند.
همچنين يك جامعۀ دينى بنابر
ضرورتها ممكن است سخت به اعمال روشهاى دموكراتيك نيازمند باشد و براى مقابله با تهاجم
بىدينى يا استقرار بخشيدن به پايههاى علمى ديندارى مردم، فضاى باز و به كارگيرى
دموكراسى در ساختار قدرت سياسى ضرورت پيدا كند اما «الضرورات تقدر بقدرها» نخست:
نياز ممكن است دائمى نباشد. دوم: تنها به قدر نياز شيوههاى دموكراسى انتخاب مىشوند
و سوم: همان ضرورتها ممكن است با اصول ديندارى ناسازگار بوده و تنهاً ضرورت، مجوز
توسل به آنها باشد.
منبع
فقه سياسى 158/10-151.
دموكراسى (و روشنفكران معتقد به
آن در جهان اسلام)
روشنفكران معتقد به دموكراسى
غرب در جهان اسلام سه گروه هستند كه در ذيل به آنها اشاره مىشود:
گروه اول:
روشنفكران مسلمانى كه بر
مبناى دموكراسى غرب، مدل اسلامى از آن ترسيم كرده و ارجحيت را در تطبيق و اجراى
دموكراسى به اصول ملى و اسلامى دادهاند و در حقيقت دموكراسى غرب را از فرهنگ ويژه
و شرايط خاص غربى آن تفكيك و با ويژگىهاى فرهنگ ملى و اسلامى سامان دادهاند.
براى مثال مىتوان از سيد جمال اسدآبادى و كواكبى در اين گروه نام برد كه بر
ارجحيت فرهنگ و آداب ملى و حفظ اصالت هاى اسلامى تأكيد ورزيدهاند.
گروه دوم:
برخى از روشنفكران معتقد به
دموكراسى در تعارض بين روشها و ابزارهاى غربى از يكسو و مقتضيات ملى و معتقدات
اسلامى از سوى ديگر ارجحيت را به شيوهها و مدلهاى غربى مىدهند و معتقدند كه
رعايت آداب و رسوم ملى و پارهاى از ملاحظات اعتقادى و اسلامى در نهايت به بخشى از
دموكراسى لطمه وارد مىآورد و ممكن است در عمل، آن را خنثى كند.
گروه سوم:
در اين ميان گروهى از
طرفداران دموكراسى غرب هستند كه به ارجحيت مدلهاى غربى دموكراسى بسنده نمىكنند،
بلكه با نفى يا انكار انديشههاى معارض اسلامى در حقيقت سعى در پاك كردن صورت
مسئله (تعارض) دارند.
اين گروه به دو جناح به طور
كامل متمايز تقسيم مىشوند:
1. جناح سنتى با اعتقادات
الحادى: اين جناح اصولا با نفى اسلام راه خود را در گرويدن به انديشه سياسى غرب
هموار مىسازند و در حقيقت تعارض بين انديشه سياسى اسلام و غرب را ناديده گرفته و
يكطرفه به سمت انديشه سياسى غرب رو مىآورند؛
2. جناح دوم: روشنفكرانى
هستند كه به جاى نفى يا انكار اسلام و شريعت به توجيه آن دو مىپردازند به گونهاى
كه نتيجۀ آن با نتيجۀ انكار اسلام يكى باشد و بتواند تعارض بين انديشه
سياسى مطلوب و انديشه سياسى اسلام را برطرف كند.
اين جناح براى رسيدن به يك
توجيه قابل عرضه در برابر اتهامات معتقدان به اسلام و شريعت كامل، از دو شيوه
استفاده مىكنند:
الف - شيوه عرفى كردن مسائل
سياسى و خارج كردن انديشۀ سياسى از حوزۀ شريعت اسلام: از نمايندگان