محكوم مىكند و پرچمدار آن را
طاغوت مىنامد (1) و در موردى پرستش كننده غيرخدا معرفى مىكند. (2)
ولى بايد توجه داشت كه به
لحاظ اصل مناسبت حكم و موضوع كه در فهم معانى روايات به عنوان يك قرينه مورد
استفاده و استناد قرارگرفته، قيامكننده و پرچمدارى محكوم به طاغوت بودن و پرستندۀ
غيرخداست كه مردم را به سوى خويش و فرمانبردارى از خود و راه غير از راه خدا و رسول
و اهل بيت عليهم السلام فراخواند و دعوت او تناسبى با دعوت طواغيت و پرستنده هاى
غير خدا و رهروان راه عناد با رسول خدا و اهل بيتش داشته باشد.
اما اگر چنين قيام و يا پرچمى
براى مبارزه با طاغوت - آنطور كه قرآن و سنت بيان كرده - و استقرار حاكميت خدا و
پرستش حق و اطاعت از رسول خدا و اهلبيتش باشد، بدون ترديد مشمول اين احاديث نخواهد
بود.
و نيز با دقت در مضمون اين
احاديث معلوم مىشود كه منظور امام (ع) از قيامها و پرچمهاى كه محكوم به طاغوتى
بودن هستند آن نوع قيامها و پرچمهايى است كه تحت عنوان مهدى موعود و با ادعاى
مهدويت باشد.
اگر اعتقاد كيسانيه و برخى
پيشنهادهايى كه از طرف بعضى از اصحاب ائمه (ع) مبنى بر قيام به آن سروران داده مىشد
(3) مورد مطالعه قرار گيرد، جاى ترديدى باقى نخواهد ماند كه اين روايات قيامهايى
را محكوم مىكند كه به عنوان مهدويت و به نام قائم آل محمد (ص) انجام مىشد و ائمه
(ع) تأكيد مىكردند كه حضرت مهدى (ع) با نام و نشان خاص و علائم و تمهيدات بسيار
قيام خواهد كرد؛ (4)
2. رواياتى كه مفاد آن خبر از
شكست قيامهايى است كه قبل از ظهور حضرت حجت (ع) به وقوع مىپيوندد. (5)
با اين روايات اگر بهطور
غيرمستقيم قيامهايى را كه به منظور استقرار عدالت و حكومت حق برپا مىشود محكوم
نمائيم بى شك در مورد قيام امام حسين (ع) دچار تناقضگويى خواهيم شد و از سوى ديگر
بسيارى از قيامهاى شكستخورده، مانند قيام زيد و يحيى مورد تجليل ائمه (ع) قرار
گرفته و از آنان به عنوان شهداى راه حق نامبرده شده است و اصولا رواياتى كه از
پيامبر (ص) در مورد آينده امير المؤمنين و امام حسن و امام حسين عليهم السلام آمده
هيچگاه به عنوان دليل بر مخالفت با قيام اين امامان استفاده نشده است.
بسيارى از پژوهشگران اسلامى
اين احاديث را حمل بر ارشاد كرده و رهنمودى دانستهاند كه ائمه (ع) براى جلوگيرى
از مشاركت يارانشان در فتنهها و درگيريهاى بىثمر و احيانا مضربۀ حركت واقعى
ائمه (ع) و افتادن در معركههاى نافرجام بيان مىكردند؛
3. رواياتى كه از مشاركت
شيعيان در قيام كسانى كه از ائمۀ اهلبيت (ع) پيروى نمىكنند، نهى كرده است.
(6)
يكى از اين روايات را كه
مرحوم كلينى در روضه كافى و مرحوم شيخ صدوق در علل الشرايع به تفصيل نقل كرده است،
گوياترين حديث در زمينۀ تفسير قيامهاى قبل از قيام حضرت مهدى (عج) است. در اين
حديث امام صادق (ع) به صراحت اعلام مىدارد كه روى سخن شخصى است كه مرضى اهل بيت (ع)
نيست و او كه امروز ياورى ندارد، از ما تبعيت نمىكند تا جه رسد به روزى كه پرچمها
براى او بسته شود؟ او امروز شما را به چه كسى دعوت مىكند؟ آيا شما را به مرضى از
خاندان پيامبر (ص) دعوت مىكند؟ ما شما را شاهد مىگيريم كه راضى نيستيم.
امام توضيح مىدهد: نگوييد
زيد خروج كرده است زيرا زيد عالم و راستگو بود و هرگز شما را به سوى خود و امامت
خود دعوت نكرد و اگر موفق و پيروز مىشد، به وعده خود وفا مىنمود.