اصل 123 قانون اساسى جمهورى
اسلامى ايران مقرر مىدارد كه وزرا توسط رييس جمهور تعيين و براى گرفتن رأى اعتماد
به مجلس معرفى مىشوند و اصل 133 همان قانون نيز رياست هيأت وزيران را به عهده
رييس جمهور گذاشته است كه بر كار وزيران نظارت دارد و با همكارى آنان، برنامه و خط
مشى دولت را تعيين و قوانين را اجرا مىكند و به موجب اصل 137 هر يك از وزيران
مسئول وظايف خاص خويش در برابر رييس جمهور و مجلس است و در امورى كه به تصويب هيأت
وزيران مىرسد، مسئول اعمال ديگران هم هست.
بنابراين كابينه به سبب
مسئوليت دستهجمعى، جسم يكپارچهاى است. دوم، به علت نوع تصميمات و فعاليتها و
مسئوليتها، هيأتى سياسى محسوب مىشود.
منبع
حقوق اساسى و نهادهاى سياسى /
587؛ درآمدى بر فقه سياسى / 391.
كاپيتاليسم
كاپيتاليسم: سرمايهدارى؛
سيستم سرمايهدارى كه وسايل عمده توليد در تصرف سرمايهداران است و كارخانهها و
مؤسسات اقتصادى را به ميل خود اداره مىكنند. رژيمهاى مبتنى بر مكتب اقتصادى كه
به رژيم سرمايهدارى هم معروفند. اين رژيمها كه از سدۀ شانزدهم ميلادى به دنبال
اكتشافات و توسعه تجارت بينالمللى به وجود آمده امروز در عصر حاكميت صنعت و فناورى
مدرن، به اوج اقتدار خود رسيده است.
در نظام كاپيتاليسم، وسايل
عمدۀ توليد، به وسيله سرمايههاى شخصى فراهم مىآيد و به مالكيت و انحصار صاحبان
سرمايه مىانجامد و رقابت كالاى صاحبان سرمايه و تمايلات نامحدود آنها بر افزودن سرمايه
و قدرت بر پايۀ ربا و احتكار، آنها را به استثمار هرچه بيشتر از همۀ نيروها
و تحت كنترل درآوردن امكانات، به نفع خود مىكشاند.
در نظام كاپيتاليسم، افراد از
آزادى كامل برخوردارند و تمامى راههاى درآمد و بهرهبردارى براى آنان ارزشمند است
و از هر راهى كه بخواهند مىتوانند توليد كنند و يا به مصرف برسانند و اين نوع
آزادى اقتصادى بر همۀ شرايط زندگى و از آن جمله مسائل سياسى و نوع حكومت، حاكم
مىشود و به تفكرهاى مادى و بىاعتبارى ارزشهاى اخلاقى، رومى آورد و به جاى حكومت
اكثريت، حكومت اقليت سرمايهدار به اقتدار مىرسد و جامعه به طبقات مختلف و گروههاى
مرفه و محروم با فاصلههاى زياد تقسيم مىشود و براى پيدا كردن بازارهاى جديد به
منظور فروش توليدات، دست به تهاجم و غارت ملتهاى كوچك مىزند و به دنبال آن، فاجعۀ
استعمار در شكلهاى مختلف چهرۀ كريه خود را در كشورهاى ضعيف نمايان مىكند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع
درآمدى بر فقه سياسى / 279؛
فقه سياسى 92/1.
كاپيتولاسيون
در لغت به معناى سازش و تسليم
است و به قراردادهايى اطلاق مىشود كه به موجب آن، اتباع يك دولت در قلمروى دولت
ديگر مشمول قوانين كشور خود مىشوند و آن قوانين توسط كنسول آن دولت در محل اجرا
مىشود. به همين جهت در فارسى به آن «حق قضاوت كنسولى» نيز مىگويند. كاپيتولاسيون
در معناى اصطلاحى، عبارت است از معاهداتى كه به موجب آن دولتى در كشور خارجى از
بعضى حقوق حاكميت كه اهم آن حق قضاوت و اجراى مجازات است، بهرهمند