شود تا از اين راه اتباع آن
دولت از پارهاى حقوق و مزايا بهطور اختصاصى استفاده كنند. معاهدات كاپيتولاسيون
يك وضع غيرعادى و منافى با استقلال و حيثيت ملى بوده و با اصولى كه بين ملل متمدن
و دول مستقل و آزاد معمول است، مغايرت دارد. اين قراردادها اغلب ميان دولتهاى
اروپايى با دولتهاى آسيايى و آفريقايى بسته مىشدند چرا كه از نظر اروپايىها،
دادگاهها و مؤسسات قضايى اين كشورها قادر به حمايت كافى از اتباع آنها نبودند.
سابقۀ كاپيتولاسيون در ايران به شكست ايران از روسيه و تحميل پيمان تركمانچاى
برمىگردد. پس از انقلاب 1917 ميلادى روسيه و پيمان دوستى ايران و شوروى در سال
1921 ميلادى مفاد مربوط به كاپيتولاسيون لغو شد.
مقررات كاپيتولاسيون اگرچه از
دوران صفويه به صورت نانوشته در مورد تجار و اتباع اروپايى رعايت مىشد، اما به
صورت قانون، از دوران قاجار و متعاقب جنگهاى ايران و روس به اجرا درآمد. اين
مقررات براى اولين بار در 1828 م. به موجب عهدنامۀ تركمانچاى از طرف دولت روسيه
تزارى بر ايران تحميل شد. پس از آن بود كه انگلستان و ساير كشورهاى اروپايى بهطور
رسمى از اين امتياز بهرهمند شدند. فصل هفتم، هشتم و نهم معاهده تركمانچاى كه به
مسائل حقوقى و جزايى اتباع روسيه در ايران مربوط است، مهمترين قسمت عهدنامه بود؛
چراكه با اجراى اين فصول، رژيم كاپيتولاسيون به نفع روسها برقرار شد. (1) گرچه در
1921 م.، يك روز قبل از كودتاى سيدضياء، روسيۀ شوروى بهطور يكجانبه كاپيتولاسيون
را به عنوان نهاد استعمارى تزارها لغو كرد (2)، اما معاهدۀ كاپيتولاسيون منعقده
با تزارها 99 ساله بود و دستور رضاخان براى لغو اين امتياز درست در پايان دوره -
1927 - صادر شد. ارديبهشت 1306 ش.
و زارت خارجه ايران در اعلاميهاى،
لغو كاپيتولاسيون در ايران را اعلام كرد. اين اعلاميه يك سال پس از تاجگذارى
رضاشاه انتشار يافت و يك سال پس از انتشار، تمامى عهدنامهها و قراردادهايى كه در
دوران قاجار، امتيازاتى را براى دولتهاى خارجى در نظر گرفته بود، باطل اعلام شد.
با اين همه، ابلاغيههايى از طرف و زارت امور خارجه جديد به بعضى سفارتخانههاى
اروپايى، از جمله انگلستان، آلمان، هلند، سوييس و... ارسال شد و در آنها حقوق ويژه
و مزاياى سياسى و اقتصادى و قضايى كشورهاى متبوع آنها محترم شمرده شد. اين نامهها
و موافقت هايى كه با درخواست وزيران مختار بعضى كشورهاى اروپايى براى حفظ اعتبار و
آزادىهاى قضايى اتباعشان در ايران داده مىشد، نشان مىداد كه هدف رضاخان از
اعلام لغو كاپيتولاسيون، تنها تبليغ وجهۀ ضداستعمارى براى خود در ايران آن روز،
به مدد مطبوعات و رسانههاى گروهى بود. براى مثال در همان روز 20 ارديبهشت 1307 كه
به صورت رسمى تمامى معاهدات تضمينكننده امتيازات خارجىها در ايران باطل اعلام
شد، و زارت امور خارجۀ ايران در نامهاى به «روبرت هانرى كلايو» وزير مختار انگليس
در تهران، دولت متبوع وى را از آزادى اتباع انگليسى در ايران همچون روال گذشته مطمئن
كرد. اين نامه در 18 بند شامل تعهد سيستم قضايى ايران به حفظ حقوق، اختيارات و ما
يملك اتباع انگليسى براى وزير مختار آن كشور در تهران ارسال شد (3). و زارت خارجه
ايران در همان روز در نامۀ ديگرى وزير مختار انگلستان را از آزادى فعاليت مذهبى
ميسيونرهاى آن كشور نيز مطمئن ساخت (4) چنين نامههايى در 24 و 26 ارديبهشت براى
سفارت آمريكا (5) و در 25 ارديبهشت براى وزير مختار آلمان در تهران ارسال شد. سپس
در مراحل بعد، پيمانهاى جداگانۀ ديگرى باهدف احياى مقررات كاپيتولاسيون با فرانسه،
سوئد، دانمارك و ساير