1 - ترمينولوژى حقوق /
562-561؛ 2 - وسائل الشيعه 13/12؛ كافى 88/5؛ 3 - فقه سياسى 27/4-25.
كار بدون درآمد
در فرهنگ مادى اقتصادى، كار
بدون درآمد مفهوم صحيحى ندارد و نوعى استثمار به شمار مىآيد. اما در منطق دينى،
توان و همۀ امكانات كارى، نعمت، سرمايه و فضل محسوب مىشود كه چون مازاد مال
مورد نياز بايد در خدمت ديگران، به ويژه نيازمندان قرار گيرد.
انفاق در فرهنگ قرآن بر همۀ
اين موارد اطلاق مىشود، به ويژه در مورد كسانى كه از توان و امكانات كارى خود در فايده
رساندن به ديگران استفاده مىكنند.
در يك جامعۀ پويا كه رفع
نيازهاى عمومى احتياج به كار همگان دارد، كار بدون درآمد شخصى به نفع ديگران و جهت
تأمين نيازهاى عمومى و حتى رفع نياز شخصى ديگران از ارزش معنوى والايى برخوردار
است.
اصولا انسان نمىتواند قوا،
استعدادها، و امكانات خود را عاطل و باطل نگهدارد. در موارديكه با انجام ندادن
كارى مىتوان آن را ذخيره كرد، شانه خالى كردن از كار، صورت معقول دارد، اما رجايى
كه توان و امكان كار با انجام ندادن آن به هدر مىرود، بىگمان فرار از كار، نوعى
فرار از زندگى محسوب مىشود.
اين نكته را مىتوان بهوضوح
در مورد افرادى مشاهده كرد كه توان و امكان كارى بالاتر از ميزان كسب درآمد دارند
و مىتوانند افزون بر كارى كه درآمد كافى براى آنان تأمين مىكند، كارهاى سودمندى
انجام دهند و در صورت عدم انجام آنها، توان و امكانات مازادشان به هدر خواهد رفت.
گاه يك مشاوره كه كار فكرى
است و نجات درماندهاى با نيروى بدنى، بيش از انفاق مالى سودمند مىافتد. بىگمان
نقش نيكوكاران در جامعهاى كه گرفتار تنگناها است، كار فرشتۀ نجات است، نيك انديشيدن
و نيك كار كردن براى گشودن تنگناها و هموار كردن راه زندگى براى همه، قبل از آن كه
به بذل مال نياز داشته باشد به انديشه و عمل احتياج دارد.
هنگامىكه از ضرورت كار بدون
درآمد براى صاحبان توان و امكان، سخن به ميان مىآيد، بايد به نياز جامعه هم نسبت
به اين نوع كار توجه كرد. كار براى درآمد نمىتواند همۀ نيازهاى جامعه را برطرف
سازد و اگر هم سودمند باشد بخشى از توان و امكانات جامعه را مىگيرد. در فرايند كار
و مزد همواره، مشكل و راهحل در برابر يكديگر قرار دارند و با كار، مشكلى بر طرف و
با پرداخت دستمزد مشكلى به وجود مىآيد. اما در كار بدون درآمد همواره كار، مشكلگشاست
و سوخت آن از توان و امكان اشخاص تأمين مىشود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع
فقه سياسى 151/4-150.
كاربرد مصلحت در تعزيرات←
مصلحت و تعزيرات
كاشف الغطاء
جعفر بن خضر نجفى معروف به
شيخ جعفر كاشف الغطاء يكى از بزرگترين علما و مراجع اوايل سده سيزدهم هجرى در
جهان اسلام و تشيع بود. پس از فوت آيت ا... وحيد بهبهانى اداره حوزه و تدريس علما
در نجف و كربلا، به دست با كفايت اين استاد قرار گرفت. او دانشمندى تمام بعدى و
الگويى از شاگردان مكتب بود. سنوات عمر شريفش بيشتر در عتبات عاليات