مىكرد و آنان را شناسايى مىنمود
و معرفى مىكرد تا بشناسند و براى آنان سهمى از زكات قرار داده بود كه معرفت پيدا
كنند و به رغبتى بيايند؛ (33)
2. آنان گروهى هستند كه
خداوند را به يكتايى قبول دارند و عبادت غير خدا را از دل بيرون كردهاند و گواهى
دادهاند بكلمه «لا اله الا الله و اشهد و ان محمدا رسول اللّه» ولى اينان در اين
گواهى ترديد به دل راه دادهاند و در قسمتى از رسالت پيامبر اكرم (ص) ترديد نمودهاند،
خداوند به رسول خود امر فرمود: كه از آنان دلجويى كند تا با مال و احسان اسلامشان
نيكو و در دينى كه گرويده و به آن اقرار نمودهاند، ثابتقدم باشند. (24)
رسول خدا (ص) در جنگ حنين
رؤساى عرب را از قريش و سايرين دلجويى كرد، از جمله آنان ابو سفيان ابن حرب و
عينية بن حصين الفزارى و نظاير آنها بودند، تا آنكه انصار به خشم آمدند و به گرد
سعد بن عباده درآمدند، وى آنان را به خدمت رسول خدا (ص) آورد و گفت: اى رسول خدا
آيا اجازه مىدهى با تو سخن بگويم. حضرت فرمود: بگو. سعد بن عباده گفت: اگر اين
عملى كه در مورد اين اموال نمودى و از آن بين خويشاوندان خويش تقسيم كردى، طبق وحى
منزل الهى بود، ما بدان راضى هستيم و اگر غير از اين باشد ما هرگز به آن رضايت
نميدهيم. زراره مىگويد شنيدم امام باقر (ع) فرمود: رسول خدا (ص) در پاسخ فرمود:
اى گروه انصار آيا همگى با گفتار بزرگتان سعد، موافقيد؟ گفتند بزرگ ما خدا و رسول
اوست، در پاسخ سومين تأكيد رسول خدا (ص) گفتند: ما نظير گفتار وى را مىگوييم،
زراره مىگويد: امام باقر (ع) فرمود: خداوند نور آنان را حفظ فرمود و براى مؤلفة
قلوبهم سهمى در قرآن واجب نمود؛ (2)
3. امام صادق (ع) به اسحاق بن
غالب فرمود: اى اسحاق چطور مىبينى مصاديق اين آيه را:(فَإِنْ
أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ يَسْخَطُونَ)(26)
اينان بيش از دو ثلث مردمند؛
4. مؤلفة قلوبهم شامل هر فرد
و گروهى است كه امام در هر زمان، تأليف قلوب آنان را لازم ببيند. (27)
طبرسى در مجمع البيان درباره
مؤلفة قلوبهم مىنويسد: (28) مؤلفة قلوبهم دستهاى از اشراف بودند در زمان پيامبر
(ص) و آن حضرت براى اينكه دلهاى آنان به سوى مسلمين جلب گردد و از آنان در جنگ با
دشمنان كمك بگيرد، به آنان سهمى از زكات عنايت مىفرمود، اختلاف است ميان علماء كه
آيا اين سهم از زكات، بعد از پيغمبر (ص) ثابت است يا خير؟ بعضى گفتهاند اين سهم
در هر زمانى ثابت است، اين قول از شافعى نقلشده و جبايى آن را اختيار كرده و از
امام باقر (ع) نيز روايتشده: جز اينكه جبايى گفته، شرط ثبوت اين سهم از زكات آنست
كه امام عادلى وجود داشته باشد كه به وسيلۀ اين سهم، آنان را تأليف كند و بعضى
گفتهاند اين سهم از زكات مخصوص به زمان پيغمبر (ص) بوده و پس از آن ساقط شده زيرا
خداوند اسلام را عزيز و شرك را مقهور گردانيده است. اين قول از حسن و شعبى نقلشده
و ابى حنيفه و اصحابش به آنان قائل شدهاند.
مفسران نيز به نوبۀ خود
مؤلفة قلوبهم را از ابعاد مختلف به بحث و بررسى گذاشتهاند و احتمال انقطاع حكم آن
را پس از اقتدار اسلام مورد مناقشه قرار داد اند. (29 و 30)
منابع
1 - توبه / 60؛ 2 - المفردات
فى غريب القرآن / 20؛ 3 و 4 - همان / 21؛ 5 - قاموس / 531، 6 - دائرة المعارف
الاسلاميه 462/1؛ 7 - انفال / 61، بقره / 208 و نساء / 90؛ 8 - تفسير الميزان
325/9؛ 9 و 10 - تفسير المنار 10/ 494؛ 11 -