داشت در عبارت شرايع نيز به
چشم مىخورد و به درستى روشن نيست كه منظور محقق حلى از اين عبارت، نايبان خاص
امام (ع) در دوران حضورند (4) و يا شامل نواب عام در عصر غيبت هم مىشوند. در
موارد مختلفى از كتاب شرايع، قرائنى وجود دارد كه احتمال تعميم را تأييد مىكند.
واژۀ «امام الاصل» نيز از
جمله اصطلاحات سياسى است كه وى براى تمايز و رفع اشتباه مخاطب به كار مىبرد و با
حضور وى نماز جمعه و عيدين را بر همه جز زنان واجب عينى مىشمارد. (5)
از اين فتوا چنين بر مىآيد
كه محقق حلى نمازهايى جون جمعه و عيدين را سياسى و دولتى دانسته و اقامۀ آنها
را منوط به حضور دولت حق و امامت معصوم (ع) مىشمارد و حتى در صورت امكان وجود
شرايط (به جز امام معصوم (ع)) در زمان غيبت، آن را از حالت وجوب خارج كرده و به حد
استحباب تنزل داده و حرمت آن را نيز محتمل شمرده است. (6)
اين، اولين برخورد منفى محقق
حلى در برابر مسائل سياسى زمان خود است كه مشروعيت نمازهاى جمعه و عيدين را كه
اغلب از شئون دولتى خلفا و حكام به شمار مىآيد، زير سؤال برده است. از سوى ديگر
وى در بيان محتواى دو خطبهاى كه در قبل از نماز جمعه و بعد از نماز عيدين مقرر
شده، هيچگونه اشارهاى به بيان اهم مسائل سياسى و اقتصادى مورد ابتلاى مسلمانان
در خطبهها نكرده و از ذكر آنچه كه در برخى از روايات آمده، خوددارى ورزيده است.
(7)
از قدما، شيخ طوسى در كتاب
الخلاف آنگونه كه مستفاد است شرايط زمان غيبت در «قرا» (روستاها) و «سواد» (شهرها)
را به منزله نصب امام (ع) تلقى نموده و نماز جمعه را در چنين شرايطى مأذون و صحيح
دانسته است. (8)
وى در كتاب النهايه در باب
امر به معروف و نهى از منكر نيز چنين نوشته است:
«براى فقهاى شيعه جايز است
نمازهاى جمعه و عيدين را به جماعت برگزار نمايند و خطبههاى جمعه و عيدين را ايراد
كنند مادام كه ضررى متوجه آنان نگردد». (9)
برخى از فقها از اين عبارت
شيخ طوسى، وجوب عينى نماز جمعه در عصر غيبت را استفاده كرده و ظاهر آن را نشانۀ
اجماعى بودن مسئله در نزد قدما شمردهاند. (1)
ترديدى نيست كه نماز جمعه و
عيدين مانند قضاوت در ديدگاه فقها يك امر حكومتى تلقى مىشده است (11) و حتى فقهاى
اهل سنت نيز به جز شافعى در وجوب عينى نماز جمعه حضور امام (خليفه) و يا منصوب از
جانب وى را شرط لازم شمردهاند (12) عبارت محقق حلى حاكى از آن است كه در عصر
غيبت، وجوب عينى بدون ترديد منتفى است.
بعد از محقق حلى به مرور زمان
اين نظريه تقويت شده و به تدريج حالت اجماع و حتى ضرورت مذهب به خود گرفته است، به
طورى كه عده زيادى از فقهاى متأخر ادعاى اجماع متواتر بر نفى وجوب عينى نماز جمعه
در زمان غيبت كردهاند. (13)
در صورتى كه اگر ظاهر ادله
نيابت فقها را بر نصب، حمل كنيم، مفهوم رواياتى چون مقبوله عمر بن حنظله آن خواهد
شد كه فقها حداقل براى قضاوت از طرف امام (ع) منصوبند و با ملازمه جمعه و حكومت كه
در برخى از روايات آمده (14) مىتوان منصوب بودن فقها براى اقامۀ نماز جمعه را
به اثبات رسانيد.
علامه حلى در كتاب المختلف،
به صراحت فقيه عادل را منصوب از طرف امام (ع) محسوب كرده و عبارت «او من نصبه
الامام (ع)» را شامل فقيه عادل