دانسته و آن را شاهد و اعتبار
احكام قضايى فقيه و دليل بر وجود مساعدت مردم در اقامه حدود و قصاص توسط فقيه مورد
اعتماد شمرده است. (1)
محقق حلى در مورد خمس و انفال
كه اموال دولتى و متعلق به امام (ع) است، مىنويسد:
«سهم امام (از خمس و انفال)
بايد توسط «من اليه الحكم بحق النيابه» در بقيه مصارف كه موجودند مصرف گردد همانطور
كه او متولى و عهدهدار بجا آوردن ديگر وظايف غايب مىباشد». (16)
صاحب جواهر در تفسير و شرح
اين كلام مىنويسد:
«من اليه الحكم» كسى است كه
از شرايط فتوا برخوردار باشد و حق النيابه عبارت است از ولايتى كه فقهاى جامع
الشرايط در عصر غيبت امام (ع) بر مناصب امامت و ولايات عامه دارند. اما اينكه اين
نيابت ولايت از باب حسبه است يا نوع مستقل ولايت است، مطلبى اختلافى است كه فقها
در آن آراء متفاوتى دارند. (17)
در هر حال مىتوان نقطهنظر
محقق حلى در باب خمس و انفال را نقطۀ عطفى دربرخورد با مسائل سياسى فقه تلقى
كرد.
محقق حلى حضور امام (ع) و يا
نماينده او در امر جهاد را از جمله شرايط وجوب جهاد (ابتدايى) آورده و تبديل واجب
كفايى به واجب عينى در جهاد را موكول به زمان خاص آن دو دانسته است. (18)
با توجه به اهميت جهاد و آيات
مربوطه و خطب نهج البلاغه و روايات فراوان، اين نظريه در حقيقت به معناى تعطيل
جهاد در عصر غيبت است و جالب آن است كه از نظر محقق حلى حتى اگر مصلحت ايجاب كند
كه شرايط هدنه (آتشبس) در ميان دشمن و مسلمانان برقرار شود، متولى عقد قرارداد
مهادنه نيز امام (ع) و مأذون از طرف وى است و جز آن دو، كسى نمىتواند به مهادنه،
مشروعيت ببخشد؛ هرچند كه مصلحت مسلمانان آن را ايجاب كند. (19)
مقتضاى اين فتوا آن است كه در
زمان غيبت، همواره حالت نه جنگ و نه صلح در ميان مسلمانان و دشمنان حاكم خواهد بود
و سازماندهى جنگ و يا صلح امكانپذير نبوده و حالت بلاتكليفى حكمفرماست.
وى، دشمنانى را كه جهاد با
آنان بر همۀ مسلمانان واجد شرايط، واجب كفايى است، به سه دسته تقسيم مىكند:
الف - بغات كه شورشيان بر
عليه امام (ع) هستند؛
ب - اهل ذمه كه از شرايط ذمه
خارج شدهاند؛
ج - اقسام ديگر كفار.
سپس حالتهاى مختلف در ميان
آنان و مسلمانان را به سه صورت تصوير مىكند:
الف - آنان جنگ را آغاز كنند؛
ب - دست از جنگ بكشند و از
جنگ خوددارى كنند؛
ج - مصلحت ايجاب كند كه آتشبس
حكمفرما باشد.
به اعتقاد محقق حلى در حالت
اول كه طبعا وضعيت جهاد دفاعى پيش خواهد آمد، جهاد تا سرحد امكان واجب است و در
حالت دوم بر حسب امكان حداقل يكبار در سال بايد مسلمانان اقدام به جهاد كنند و در
حالت سوم اگر مصلحت ايجاب كند كه متاركۀ جنگ كنند، اين حالت تنها توسط امام
(ع) و مأذون از طرف او امكانپذير خواهد بود. (20)
به اين ترتيب اشكال مختلف
جهاد به (9) صورت خواهد رسيد كه سه صورت آن مخصوص بغات بوده و از موارد ابتلا در
عصر غيبت خارج است و از شش صورت باقيمانده، مهادنه (آتشبس به اذميان متخلف و كفار
حربى) اختصاص به زمان حضور امام (ع) دارد و بقيۀ اشكال (چهارگانه) مسئله نيز
در عصر غيبت