اهلبيت (ع) كه داراى شرايط
فتوا هستند، نافذ است و مستند آن روايت امام صادق (ع) است كه فرمود فقيهى كه براى
رسيدگى به حل اختلاف فيمابين خود انتخاب كرديد را قاضى قرار دهيد كه من او را قاضى
نمودم در حل و فصل امورتان به وى مراجعه نماييد اگر با وجود چنين فقيهى، كسى به
قضاوت جور مراجعه نمايد به خطا رفته است». (26)
دقت در اين عبارت و مستند آن
كه در ميان روايات ولايت فقيه تنها به روايتى استناد شده كه به صراحت لفظ قاضى در
آن قيد شده، نشان مىدهد كه وى از جمله فقهايى است كه ادله نيابت و ولايت عامۀ
فقها را جز در قضاوت پذيرا نيست.
محقق حلى در قبول ولايت قضايى
فقهاى جامع الشرايط، متمايل به حداقل بوده و نايب فقيه در قضاوت را مانند نايب از
امام (ع) با موت قاضى اصلى منعزل مىشمارد و با وجود نقلقول شيخ طوسى مبنى بر عدم
انعزال نايب با موت قاضى اصلى، به دليل ثبوت ولايت شرعى و عدم دليل بر زوال آن،
انعزال نايب را مورد تأييد قرار مىدهد. (27) اين نظريه منطبق با نظريهاى است كه
امروز تحت عنوان وكالت فقيه نه ولايت مطرح مىشود.
محقق حلى، معاصر هلاكو خان
مغول و وزير دانشمند وى خواجه نصير الدين طوسى است كه بنابر نقل علامه حلى، يكبار
وى (خواجه) از طرف هلاكوخان مأموريت يافت تا با فقهاى حله و از آن جمله با محقق
حلى ملاقات و مذاكره كند (28)، سرانجام حكومت 177 سالۀ اسماعيليان در ايران
به نهايت رسيد و با وجود وعدۀ هلاكوخان تمامى وابستگان به خود شاه در ميان ابهر
و قزوين قتل عام شدند. (29)
عصر محقق حلى گرچه آكنده از
حوادث دلخراش «فتنههاى كور» بوده، اما در شرايطى نبود كه آسيبهاى حكومتى و تقيۀ
حاد آن زمان، امثال محقق حلى را از بازگو كردن نظرات فقهى باز بدارد، به ويژه آنكه
ايلخان مغول با تمامى سفاكى و بيرحمى كه در كشتار مخالفان داشته، به بركت ملازمت
شخصيتهايى چون خواجه نصير، نسبت به علما علاقۀ خاصى مبذول مىداشته است.
هلاكوخان در سال (663 ه ق) در
سن چهل و هشت سالگى يعنى سيزده سال قبل از رحلت محقق حلى جشم از جهان بربست (30) و
پس از وى اختلاف در ميان ايلخانان مغول، آنها را به جان هم انداخت و در مدت سيزده
سال عمر شريف اين فقيه بزرگ حوادث تلخ در بخشهاى شرقى ايران رخ داد؛ ولى قلمروى
حيات وى از آفات اين صحنهها به دور ماند و اكنون به درستى روشن نيست شيوۀ سياست
گريزى و تفكر فقهى منهاى حكومت و غير اجرايى كردن بخش قابل توجهى از فقه و به تعطيل
كشاندن آنها كه در آثار اين فقيه بزرگ ديده مىشود، معلول چه علتهايى بوده كه ناشناخته
مانده است؟ و چرا با وجود مركزيت علمى نجف اشرف كه توسط شيخ طوسى بنيان گرفت محقق
حلى كه سرآمد فقهاى زمان خويش بوده در حله مىزيسته است و نسل بعدى فقهاى شيعه آن
گونه كه در تاريخ موجود مكتوب مانده است (31) جملگى از حله برخاستهاند.
در ميان شاگردان محقق حلى
چهرههاى درخشانى چون فاضل آبى ديده مىشود كه تأليف كتاب خود موسوم به كشف الرموز
را در زمان حيات استادش در سال (672 ه ق) آنگونه كه خود در آخر كتاب گزارش مىكند،
به پايان برده است.
اين فقيه بزرگ كه سخت مورد
توجه متأخرانى چون شهيد اول و سيورى بوده در مشرب فقهى سياسى از استاد خود پيشى
گرفته و قائل به حرمت نماز جمعه در