يكى از اصول و قواعد حاكم بر
روابط بينالملل اسلامى، عدم مداخله در امور داخلى ساير ملل و كشورهاست. اصل
احترام به حق حاكميت، آزادى و استقلال يك ملت، بىشك اجتناب از مداخله در امور
داخلى آن ملت را ايجاب مىكند و از آنجا كه نفى مداخله در امور داخلى كشور ديگر از
حق حاكميت و حق برخوردارى از آزادى و استقلال مردم آن كشور ناشى مىگردد، مىتوان
از اين رابطه علت و معلولى، چنين نتيجه گرفت كه مداخله تنها در آن نوع امور داخلى
كشورها ممنوع و محكوم مىباشد كه ناقض اصل حاكميت، آزادى و استقلال مردم آن كشور
باشد.
عنصر اصلى در مفهوم سياسى
مداخله خدشهدار كردن حقوق اساسى مردم و نقض حق حاكميت و حق آزادى آنها در تعيين
سرنوشت كشور خود مىباشد.
مداخله در سه حالت ممكن است
از طرف يك كشور نسبت به كشور ديگر صورت بگيرد:
1. ايجاد تغييرات در روند
امور داخلى كشور ديگر به نفع خود و بهطور مخفيانه، بدون اطلاع و آگاهى ملت و دولت
آن كشور.
2. كتمان حقايق و پنهانكارى
در قبولاندن خواستهها به نحوى كه موجب فريب ملت يا دولت ديگر و ايجاد تصور و
برداشت غلط در مورد ماهيت خواستهها و منافع و مضّار آنها گردد.
3. توسل به زور به منظور
تحميل خواستههاى خود به ملت و دولت ديگر بدون احترام به حق انتخاب و امكان رعايت
مصالح و منافع ملى توسط آن دولت.
در چنين مواردى معمولا مداخله
در امور داخلى كشور مقابل، بهطور نامشروع انجام گرفته و با نقض حقوق اساسى ملت و
دولت آن كشور همراه مىباشد.
با توجه به اين نكته كه
مداخله، معمولأ بهطور رسمى و علنى انجام نمىگيرد مىتوان با در نظر گرفتن
معيارهاى مذكور، اعمال مداخله گرانه يك كشور سلطهجو را از ديگر رفتارهاى عادى او
در سياست خارجى و روابط بينالملل تفكيك و متمايز نمود.
مداخله نامشروع در امور داخلى
كشور ديگر اغلب با شرايط و خصوصياتى همراه مىباشد كه اين شرايط تشخيص نوع مداخله
را آسان مىسازد.
اين خصوصيات را مىتوان در
امور زير خلاصه كرد:
الف - اقتدار بين المللى و
سابقه اقدامات مداخله گرانه يك كشور.
ب - استفاده نكردن در سياست
خارجى و روابط بينالملل از شيوههاى متعارف دپيلماتيك و رفتارهاى متقابل در يك
رابطه و توسل به شيوههاى غير متعارف و يكجانبه.
ج - اقدامات مخفيانه در جهت
براندازى و يا حفظ ساختار سياسى دولت مورد نظر بر اساس مصالح ملى و تنها بنا بر
تشخيص دولت مداخله گر.
د - اعمال شيوههاى فشار
سياسى و نظامى به منظور كنترل دولت مورد نظر، از آن جمله: تشويق و حمايت گروههاى
ناراضى براى اقدامات تروريستى بازدارنده.
ه - تبليغات گسترده يك كشور
در سطح محلى بين المللى به صورت آشكار يا مخفى به منظور تأثير گذاردن بر سياست
داخلى يك كشور ديگر در راستاى منافع كشور اول.
و - نمايش قدرت از راه
مانورهاى نظامى و جا به جايى نيروها و تحركات نظامى و اولتيماتوم يك كشور مقتدر به
منظور تهديد و ارعاب براى سقوط يك رژيم سياسى و يا نجات آن در برابر تحولات داخلى.