responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 496

7. مديريت شخصى كه منشأ قدرت و نفوذ آن در سازمان، خلاقيت و ابتكار شخص مدير است و مديريت كاريزماتيك ناميده مى‌شود؛

8. مديريت اسلامى كه قدرت در آن از دو ريشه نشأت مى‌گيرد و دو خصيصه هم دارد.

الف - رأى و اراده كسانى كه مجموعه، گروه و تشكيلات را براى اهداف مورد نظر به وجود آورده و حركت مى‌كنند؛

ب - خواست و حاكميت الهى كه مديريت در قوس نزولى آن در يكى از سلسله‌مراتب آن قرار مى‌گيرد.

خصيصه اول رهبرى به معناى تبلور شخصيت و اراده جمعى است، در كلام و عمل رهبر و خصيصه دوم هدايت معنوى و رشد دادن به استعدادها و ايجاد حركت مداوم در افراد و جامعه (مديريت و فرماندهى مكتبى) است.

به‌طور معمول براى هر نوع تشكيلاتى اهدافى به قرار زير ذكر مى‌شود كه در مورد فرماندهى و سازماندهى نظامى نيز حائز اهميت است.

1. برپايى و تشكيل سازمان، نظام و استقرار مناسبات و ايجاد تشكيلات در جهت اهداف خاص؛

2. حفظ مناسبات معقول و موزون در سازمان؛

3. تحكيم مناسبات و ايجاد هماهنگى بيشتر بين كادرها و بخش‌هاى وابسته؛

4. ايجاد تعادل در روابط و اصطكاك قدرت‌ها و اختيارات؛

5. تحرك بخشيدن به سازمان و ايجاد زمينه‌هاى رشد و شكوفايى بيشتر؛

6. افزايش سرعت و كارآيى بيشتر سازمان؛

7. پيچيده‌تر كردن مناسبات براى رسيدن به هدف‌هاى دورتر و نوآورى سازمان؛

8. حداكثر استفاده از حداقل منابع و امكانات با رشد استعدادها؛

9. ايجاد حداكثر تغييرات مناسب در سازمان.

10. تطبيق مستمر سازمان با عوامل متغير محيط؛

گاه علاوه بر اين اهداف كلى، اهداف خاصى بر تشكيلات و مديريت حاكم مى‌شود كه به همين لحاظ قلمرو مديريت را محدود مى‌كند.

اين اهداف ممكن است سياسى، اقتصادى، علمى، تحقيقاتى، اطلاعاتى، نظامى و نظاير آن باشد و از اين رو مديريت نيز به رهبرى سياسى، صنعتى، اقتصادى، علمى، تحقيقاتى، اطلاعاتى، نظامى و مشابه آن تقسيم مى‌شود.

در مديريت اسلامى نسبت به هر بخشى اعم از سياسى، اقتصادى، نظامى و فرهنگى، هدف اهم بارور كردن استعدادهاى موجود، و رشد دادن به نيروهاى انسانى مجموعه تحت مديريت و بسيج آنها در يك حركت موزون و حكيمانه براى خلاقيت بيشتر و رسيدن به كاردانى، لياقت، كارآيى، امانت و تعهد بالاتر است. و هر نوع تغيير و گردش در حفظ مناسبات، ايجاد تعادل و افزايش سرعت كار و استقرار و ايجاد تشكيلات و تعميق مناسبات و بهره‌گيرى هرچه بيشتر از نيرو و امكانات موجود بايد در چارچوب اين هدف كلى انجام شود.

در غير اين صورت انسان براى مديريت و سازمان تبديل به يك ابزاركار در حد ماشين و اجزاى آن خواهد شد و استهلاك انسان در جهت انسانى و از دست دادن استعدادها و نيروهاى بالقوه نهفته اشبه مراتب بيش از استهلاك ماشين، خطرناك و زيانبخش خواهد بود.

به همين دليل است كه نوع مديريت بستگى به آن دارد كه برداشتش از انسان چگونه و شناختش از وى كه محور اصلى تشكيلات و مديريت است، به چه نحوه باشد.

دنياى غرب به دليل عدم شناخت صحيح نسبت به

نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 496
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست