لازم به ذكر است كه عمل به
مصالح مرسله به عنوان يك دليل حكم ساز در فقه شيعه بى اعتبار است و برخى اين بى
اعتبارى را به احكام حكومتى تعميم دادهاند و قبول احكام حكومتى در فقه شيعه را به
معناى گرايشى نو به اعتبار و حجيت مصالح مرسله از ديدگاه فقهاى شيعه دانستهاند.
اصولا مصالح مرسله در فقه اهل
سنت كاربرد حكم سازى دارد به اين معنا كه فقيه سنى بر اساس مصالح ناگفته در شريعت
حكم را استنباط و آن را به شريعت اسلام نسبت مىدهد.
از ديدگاه اهل سنت، مصالح شرعيه
دو نوعند:
نخست مصالحى كه در قالب احكام
شرعى بيان شده و خود شرع حكم سازى آن را انجام داده است و دوم مصالحى هستند كه در
قالب احكام شرع بيان نشده و همچنان نامعين و ناشناخته رها شده و به وسيله همخوانى
و همسويى با اصلى از اصول شريعت شناخته مىشود (2).
«مصالحى كه براى استنباط
احكام شرعى كارآيى دارند، همان مصالح حقيقى و شناخته شدهاى هستند كه در پنج اصل:
حفظ دين، حفظ جان، حفظ عقل، حفظ نسل و حفظ مال خلاصه مىشود كه هيچ فرد و جامعهاى
بدون اين پنج اصل، نمىتواند به حيات خود ادامه دهد.» (3) برخى از فقهاى اهل سنت
به جاى اصطلاح مصالح مرسله، واژه استصلاح را به كار بردهاند. (4) كه به معناى
مصالح متناسب با مقاصد شارع اسلام تفسير شده و به لحاظ اينكه اصل خاصى بر رد يا
قبول آن وجود ندارد، مصالح مرسله ناميده شده است.
احكامى كه از مصالح مرسله
استنباط مىشود، در ديدگاه فقهاى اهل سنت يك حكم دايمى شرعى تلقى مىشود، مصالح
مرسله در تمامى ابواب فقهى به عنوان دليل حكم ساز مورد استفاده فقهاى اهل ست قرار
مىگيرد، مصالح مرسله براى فقهاى شيعه، عموماً ناشناخته و فاقد اعتبار اصولى و
فقهى است. (6)
منابع
1 - ترمينولوژى حقوق / 655؛ 2
- خاستگاههاى مختلف در فقه مذاهب / 485؛ 3 - اصول الفقه / 260-259 و اصول الفقه
الاسلامى 755/2؛ 4 - الاعتصام 307/3، المستصفى 140/1-139؛ 5 - فقه سياسى
398/7-394؛ 6 - فقه سياسى 21/4.
مصلحت
مصلحت از ريشۀ صلح به معناى
خلاف فسد و مترادف خير بود، و مصالح نيز جمع مصلحت است. و در اقرب الموارد آمده است
كه منظور از مصلحت يعنى اعمالى كه نفعى عايد انسان مىكند و در لغتنامه دهخدا در تعريف
واژۀ مصلحت آمده است: مصالح جمع مصلحت، يعنى نيكىها، و جمع مصلحت به معناى
صلاح و خير كار و مصلحت دنيا و آخرت با آن توأم است. مصالح ضد مفاسد، جمع مصلحت:
كارهايى كه به خير و صلاح مردم است. آنچه خير و مصلحت كار بر آن مربوط است. اين
واژه به معناى مصدر و همچنين اسم (مفرد مصالح) به كار مىرود.
وقتى سخن از تعريف اصطلاحى يك
واژه به ميان مىآيد، ذهن انسان متوجه اين مسئله مىشود كه اين واژه، محل بحث اهل
فن آن و يا موضوع اعتبار و قرارداد در آن فن، بوده است. بنابراين براى شناخت معناى
اصطلاحى، بايد منشأ جعل اصطلاح و هدفى كه اهل فن براى آن دنبال مىكردند، مورد توجه
قرار گيرد.