فقهاى مالكيه معتقدند: مؤلفة
قلوبهم كفارى هستند كه مقدارى از زكات به آنها داده مىشود كه نسبت به اسلام رغبت
پيدا كنند و مىتوانند از قريش باشند و گفتهشده «مؤلفة قلوبهم» مسلمانان تازه به
اسلام گرويده اى هستند كه به آنان كمك مالى مىشود، تا اسلام در دلهاى آنان
استقرار يابد و بنابر قول دوم، حكم آنان باقى است و فسخ نشده است و هماكنون نيز
به آنان از زكات داده مىشود و اما بنابر تفسير اول در اينكه حكم «مؤلفة قلوبهم»
تا زمان ما ادامه دارد يا نه، اختلاف وجود دارد و تحقيق مطلب آنست كه هرگاه اسلام
نيازمند به تحبيب قلوب كفار باشد و مقتضيات، آنرا ايجاب كند به آنان از زكات داده
مىشود و الاّ نه. (1)
به عقيده فقهاى حنبلى: «مؤلفة
قلوبهم» عبارت از پيشوايان و بزرگان عشيره ها هستند كه اميد مىرود با دادن سهمى
از زكات، مسلمان شوند و يا بيم آن رود كه از آنان شرى عايد مسلمين شود يا شايد به
اين وسيله ايمانشان قوى شد و يا كفار و گروهى كه با آنان نظير و هم چشم هستند به
اسلام بگروند و يا در گردآورى زكات به آنان نيازى باشد در اين موارد سهمى از زكات
به آنان داده مىشود، تا تأليف قلوب آنها حاصل گردد. (2)
فقهاى شافعيه معتقدند: (3)
«مؤلفة قلوبهم» چهار طايفه هستند:
گروه اول: افراد ضعيف الايمانى
هستند كه تازه اسلام آوردهاند و به آنان از زكات داده مىشود تا اسلامشان قوى
شود.
گروه دوم: آنانيكه اسلام
آوردهاند و در عشيره خود داراى مقام و منزلتى هستند كه هرگاه به آنان كمك كنيم
ديگر كفار نيز اسلام بياورند؛
گروه سوم: مسلمانان قوى
الايمان مىباشند كه انتظار مىرود با دادن زكات به آنان شر كفارى كه در پشت سر
آنان قرار گرفته اند، به آن وسيله دفع شود؛
گروه چهارم: كسانى هستند كه
شر مانعان زكات را دفع مىكنند. (5)
بر اساس نظريه فقهاى حنفيه
«مؤلفة قلوبهم» سهمى از زكات ندارند و مدرك و مستند آنان در اين زمينه رفتار خليفه
اول نسبت به «مؤلفة قلوبهم» است. (6)
«مؤلفة قلوبهم» در زمان خلافت
خليفه اول از زكات منع شدند و در عمل اين بخش از احكام سياسى اسلام تعطيل گرديد.
به اعتقاد شيعه اين عمل خلاف شريعت بوده و در نظر اهل سنت اجتهاد محسوب شده است.
بدون ترديد تأليف قلبها در
مورد هر دو گروه كفار و مسلمانان متحقق مىشود، الا اينكه «مؤلفة قلوبهم» در زمان
پيامبر اكرم (ص) كسانى بودند كه به آنها از زكات و از غير زكات بيشتر از ديگران
داده مىشد و آنها به ظاهر از كفار نبودند و اظهار اسلام مىكردند، ولى از نظر
ايمان ضعيف بودند و در ميان قوم خويش از اشراف و بزرگان محسوب مىشدند، مانند: ابو
سفيان و اقرع و عينيه و امثال آنها، ابن جنيد در اين مورد گفتار مشابهى دارد مىگويد:
پيامبر اكرم (ص) اينان را خوب مىشناخت كه به زبان اظهار دين مىكنند و مسلمين و
پيشوايان را كمك مىكنند و جز قلبشان با آنان هستند.
در فقه شيعه (7) «مؤلفة
قلوبهم» شامل كسانى هم مىشود كه به اسلام گرويدهاند ولى بيم آن مىرود كه از
اسلام دورى گزينند، امام با دادن سهمى از زكات، دل آنان را به دست مىآورد تا به
دينى كه گرويدهاند، دلگرم و پايبند باشند و از اين راه شك از دل آنان ريشهكن مىشود.
برمبناى اين نظريه «مؤلفة قلوبهم» شامل هر دو گروه زير مىشود: كفارى كه مقصود
تأليف قلوب آنها براى جهاد است و مسلمانانى كه ضعيف العقيده هستند