ه - دولت هميشه انقلابى:
انقلاب به معناى ايجاد تحول بنيادى و قهر آميز در ساختار سياسى، اجتماعى و فرهنگى
يك جامعه در هر انديشهاى است كه عبور از وضع موجود به وضع مطلوب را اجتنابناپذير
مىشمارد و اغلب با شكلگيرى گروه ناراضى از وضع موجود پديد مىآيد و اگر تحولات
مطلوب با شيوههاى مسالمتآميز و قانونمند امكانپذير نشد، با توسل به قهر و
احيانا خشونت دنبال مىشود. انقلابها از طغيان تودههاى ناراضى آغاز و توسط
رهبران اصلاحطلب و صاحب انديشه به ثمر مىنشيند. گذشته از ايدئولوژى و تشكل گروه
ناراضى در پيدايى يك انقلاب، عناصر ديگرى نيز لازم است كه به طور معمول اين عناصر
در وجود رهبران انقلاب متجلى مىشود.
اگر بنياد حركت انقلابى بر
ضرورت انتقال از وضع موجود به وضح مطلوب باشد بىگمان چنين حركتى در انديشۀ اسلامى
اجتنابناپذير خواهد بود. (9)
منابع
1 - قرآن اينان را اولياء
الشيطان مىنامد و مبارزه با آنها را اجتنابناپذير مىشمارد:(فَقاتِلُوا
أَوْلِياءَ اَلشَّيْطانِ)، نساء / 76؛ 2 - توبه / 12؛
3 - انفال / 39؛ 4 - انعام / 151؛ 5 - قصص / 83؛ 6 - بقره / 191 و انفال / 39؛ 7 -
انفال / 61؛ 8 - نساء / 75؛ 9 - فقه سياسى 278/10-272.
دولت بسيط
دولت بسيط كه نام ديگر آن
دولت تكبافت يا واحد است، در مقابل دولت مركب يا چند پارچه قرار مىگيرد و منظور
از آنها دولتهايى هستند كه داراى حاكميت يكپارچه هستند، و به لحاظ اينكه فاقد
اجزاى تركيبى هستند، بسيط ناميده مىشوند. دولت بسيط داراى يك قانون اساسى - هرچند
در دو يا چند نسخه - بوده و همۀ اجزاى حاكميت را در سراسر قلمروهاى خود در اختيار
دارد.
دولت بسيط مىتواند در درون
خود داراى تقسيم بندىهاى اداراى به صورت متمركز و غير متمركز باشد، اما هيچ گاه
داراى دولت داخلى در بطن خود نيست.
از كشورهاى غربى، دولتهايى
چون فرانسه، انگلستان، ايتاليا، يونان، و از كشورهاى اسلامى، دولتهايى چون ايران،
مصر، سوريه، اردن و عراق، بسيط هستند.
در دولتهاى بسيط، نهادهاى
اساسى نيز يگانه هستند و دولت داراى يك قوه مقننه و يك قوه مجريه و يك قوه قضاييه
است و حاكميت هر قوه در تمامى قلمروى دولت نافذ است.
در دولت بسيط، همه عناصر
تشكيلدهنده دولت يكپارچه است، مانند جمعيت، قلمرو، حكومت و حاكميت، و در صورت
وجود قوميتهاى متعدد و يا استانهاى مجزا و نيز مراكز تصميمگيرى مختلف، همه از يك
قانون عام پيروى مىكنند و اگر براى اقليتها مقررات خاصى وجود دارد، از يك مركز
قانونگذارى ناشى مىشود و از يك اقتدار سياسى تبعيّت مىكنند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع
درآمدى بر فقه سياسى /
230-229.
دولت جائر
دولتى نامشروع و غيرقانونى كه
منبع مشروعيت آن مغاير با اعتقادات حكومت شوندگان باشد. عادل يا جائر بودن دولت
ارتباط مستقيم و غيرقابل انفكاك با مفهوم مشروعيت دارد و مشروعيت ويژگى است كه
قدرت را به اقتدار و قدرت طبيعى را به قدرت سياسى منظم تبديل مىكند و اعمال آن
قدرت را حقانى مىكند كه در فقدان آن، قدرت به زور تبديل مىشود. با تساهل مىتوان
پذيرش درونى يك قدرت توسط افراد تحت