responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 617

هم ناميده شده است.

مكه در ميان مناطق قبايل نشين حجاز، موقعيت ممتازى داشت. و وجود كعبه و خانه خدا قداست خاصى به اين شهر بخشيده و انبوه مردم از اطراف و اكناف و دور و نزديك هر سال براى زيارت كعبه به مكه مى امدند، و از آنجا كه سرزمين مكه حاصلخيز نبود، اهالى مكه بيشتر به كار تجارت مى‌پرداختند و همين دو عامل اساسى، موجب شده بود كه مكه به صورت يك مركز تجارتى مهم درآيد و قبايل ساكن آن هم از اهميت و شخصيت ممتازى برخوردار شوند. سيادت و حاكميت مكه در دست قريش بود و با در دست داشتن كعبه، بر تعداد زيادى از قبايل عرب نفوذ كامل داشتند، زيرا در كعبه 360 بت نصب شده بود كه هركدام متعلق به يك قبيله بود و قريش عهده‌دار نگهدارى بتها و تأمين وسايل و راه‌هاى آمد و رفت زوار بودند.

حرام بودن جنگ در حرم - به احترام كعبه - به اين شهر امنيت و آرامش بخشيده و بر رونق و فعاليت تجارى آن افزوده و موجب جلب توجه در ميان قبايل عرب شده بود.

خانه‌هاى اعضاى قبايل مختلف به تناسب اهميت و سيادتشان در اطراف خانه خدا قرار گرفته بود؛ به اين ترتيب كه خانه‌هاى قريشيان گرداگرد كعبه، و از آن پس خانه‌هاى ديگر قبايل قرار داشت.

قريش خود از گروه‌ها و قبايل زيادى تشكيل شده بود كه ابتدا به دو تيره اصلى قريش بطاح، و قريش ظواهر، تقسيم مى‌شد و عمده‌ترين قبايل قريش بطاح، عبارت بودند از: بنى عبدمناف، بنى عبد العزى، بنى عبدالدار، بنى زهره، بنى تميم، بنى مخزوم، بنى جمع، بنى سهم و اهم قبايل قريش ظواهر عبارت بودند از بنى عامر بن لؤمى، بنى فهر، بنى تيم، بنى قيس، بنى الحارث، بنى مالك.

شهر مكه يك واحد مستقل سياسى، و براى خود كشورى آزاد بود، و قريش پرده‌دارى كعبه را كه مهم‌ترين سمت سيادت و امارت بود، برعهده داشت و به همين دليل در مكه حاكم مطلق بوده و ديگر وظايف و تأسيسات مربوط به كعبه مانند: سقايت حجاج، مهماندارى، حل و فصل امور و رسيدگى به اختلافات از اختيارات قريش بود.

جرجى زيدان مورخ معروف، تأسيسات وابسته به كعبه و اداره شهر مكه را در حدود 20 منصب ذكر مى‌كند كه هركدام در اختيار يكى از قبايل قريش قرار داشت.

عبدالمطلب با دست‌يابى به آب زمزم - پس از مسدود شدن آن‌كه مدت‌ها طول كشيده بود - و يك قبضه شمشير و چند شىء گرانبها كه در جريان حفر زمزم به دست آمد، از موقعيت و سيادت و حاكميت برترى برخوردار شد.

در حمله ابرهه به مكه، عبدالمطلب به عنوان رييس مردم مكه و نماينده قبايل ساكن مكه با وى ملاقات كرد، ولى حاضر نشد سيادت مكه را به پاى ابرهه بريزد، وبا جمله «وللبيت رب يمنعه» يعنى خانه كعبه نيز خدايى و صاحبى دارد كه از آن دفاع مى‌كند، رعب بر دل ابرهه افكند وبا اطمينان و آرامش كامل درباره شتران مردم مكه كه به دست سپاهيان ابرهه به يغما برده شده بود، سخن گفت و از سوى ديگر مردم شهر مكه به دستور عبدالمطلب شهر را ترك گفته و به كوه‌هاى مجاور پناه بردند. تهديد متكى به ايمان عبدالمطلب، با سياستى كه در تخليه شهر اعمال كرد، ابرهه و سپاهيانش را به وحشتى وصف‌ناپذير دچار، و سرانجام با امداد الهى وادار به هزيمت كرد، در جريان صلح حديبيه نيز پيامبر با قريش به عنوان نماينده حاكميت مكه، پيمان متاركه جنگ و عدم تعرض بست و به اين ترتيب دست قريش را از تحريك مردم و

نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 617
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست