از دليلهاى روشنگر كه براى
آنها فرستاده شد به سبب ستيزهجوئى در ميان آنها بوجود آمد).
قرآن، اختلاف زبانها و رنگهاى
پوست بدنها را، نهتنها مانع از وحدت انسانيت نميداند، بلكه اينگونه اختلافها را
از سنن آفرينش و از مظاهر قدرت الهى مى شما رد.
و باز، در اين باره اين چنين
بيان مىكند:
(وَ مِنْ آياتِهِ
خَلْقُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ اِخْتِلافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوانِكُمْ)(7)
(از جمله آيات و نشانهها و دلائل وجود خدا آفرينش آسمانها و زمين و اختلاف و
دگرگونى زبانها و رنگها و شكلهاى شماست كه در آنها براى جهانيان عبرتى هست).
و نيز از اختلافهاى قبيلهاى
و نژادى بعنوان عامل و موجب تشديد وحدت وعلائق حيات اجتماعى و تعاون جامعه بشرى
ياد مىكند، ودرسوره حجرات مىگويد:
(يا ايها الناس انا
خلقنا كم من ذكر و انثى و جعلنا كم شعوبا و قبائل لتعارفوا)(8)
(هان اى مردم ما شما را از دو جنس مرد و زن آفريديم و شما را به صورت ملتها و
قبائل گوناگون و متعدد قرار داديم تا با يكديگر تفاهم و تعارف و تعاون شايسته مقام
انسانى را بازيابيد).
قرآن، حتى فلسفه اختلاف سطح
زندگى طبقات مردم را توجيه و تفسير مىكند، تا به عنوان عامل تمايز وبرترى تبعيض
مورد سوء استفاده قرار نگيرد.
(نَحْنُ قَسَمْنا
بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي اَلْحَياةِ اَلدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ
فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا وَ رَحْمَتُ
رَبِّكَ خَيْرٌ مِمّا يَجْمَعُونَ)(9) (ما بهرهها
و روزىهاى مردم را در ميانشان توزيع كرديم و برخى را بر برخى ديگر رتبه و برترى
بخشيديم، سرانجام برخى از آنان برخى ديگر را به مزدورى و استثمار (و يا به
استهزاء) گرفتند. ولى موهبت ها و رحمتهاى پروردگارت بهتر از ثروتى است كه آنان
گرد مىآورند).
و از سوى ديگر، تمايز جنسى را
نيز مايه اختلاف در جنبههاى انسانى نمىشمارد و كسانى را كه از خبر دختردار شدن،
غبار غم بر سر مى افشاندند، مورد توبيخ قرار مىدهد:
(وَ إِذا بُشِّرَ
أَحَدُهُمْ بِما ضَرَبَ لِلرَّحْمنِ مَثَلاً ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ
كَظِيمٌ)(10) (وقتى يكى از آنان را به چيزى مژده دهند كه همانند آن
را به خداوند بخشاينده نسبت دادهاند، چهرهاش سياه و شديدا خشمگين مىشود).
قرآن، در يك فرصت ديگر، آنجا
كه مىخواهد ارزشهاى مادى و ظواهر دنيوى را در برابر زندگانى شرافتمندانه انسانى
و حيات جاودانى ابدى ارزيابى كنند، يكبار ديگر اين حقيقت را اعلام مىدارد كه:
(وَ لَوْ لا أَنْ
يَكُونَ اَلنّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ
لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ)(11)
(اگر نه اين بود كه همه مردم انسانند و يك امتند، ما براى كسانى كه خدا را كفر مىورزند،
بر خانههايشان سقف نقرهاى مىزديم و پلههايى از نقره قرار مىداديم كه از آنها
بالا روند و خودنمايى كنند).
قرآن، به هيچ وجه اجازه
نميدهد كه موضوع تفاوت استعدادهاى افراد و يا موقعيتهاى مختلف اجتماعى و يا ساير
اختلافهاى طبيعى ديگر، در جامعه انسانى به صورت دژها و مرزهايى درآيد و براساس
اينگونه امتيازها، جامعه به گروههاى مختلف تجزيه شود، و آنگاه اين دستهبندىها و
پراكندگىها، مايه تمايز و تشخص و احيانا موجب ستمگريزها و بىعدالتىها شود.
(إِنَّ اَلَّذِينَ
فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ)(12)
(آنانكه در آيينشان تفرقه افكندند و گروهگروه شدند تو هرگز از آنان نيستى).
(وَ لا تَتَّبِعُوا
اَلسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ)(13)
(از اين راه و آن راه پيروى نكنيد، مبادا در راه خدا دچار تفرقه و پراكندگى
گرديد).