(وَ قالَ اَلْمَلِكُ
اِئْتُونِي بِهِ)(8) حكمران گفت او را
پيش من آوريد؛(قالُوا نَفْقِدُ صُواعَ
اَلْمَلِكِ). (9) مناديان گفتند ما پيمانه حاكم و
سلطان نيز گمكرده ايم.
على (ع) از امرء القيس شاعر
معروف به ملك الضليل نام مىبرد (حكم شماره 445) و در خطبه 190، ملوك فى اطراف
الرضين تفسير مىكند. و در خطبه 208، «انما الناس مع الملوك والدنيا
الامن عصم الله» مىگويد. و در نامه 45 «و ملوك اسلمتهم الى
التلف» مىآورد.
و همچنين در نامه 31 «و ملكه
و سلطانه» به كار مىبرد. در قرآن هم مشاهده مىكنيم:(فَتَعالَى
اَللّهُ اَلْمَلِكُ اَلْحَقُّ). (10)
واژۀ مليت از افكار ناسيوناليستى
نشأت مىگيرد و بيشتر براى تمايز ملى و نژادى به كار مىرود.
به طور كلى، افكار «ناسيوناليستى»
ممكن است به سه صورت زير در اجتماع بروز كرده و منشأ اثر باشد:
1. به عنوان وسيلهاى براى
امتيازات قانونى؛
2. به صورت وسيلهاى براى
تفاخر و سيستم اشرافى؛
3. به صورت احساسات و عواطف
مثبت، بدون اينكه مزاحمتى نسبت به حقوق ديگران داشته باشد.
آنچه بيشتر در استناد به
افكار ناسيوناليستى مورد توجه بوده، همانا استفاده از اينگونه افكار به منظور اول
(امتيازات قانونى) است. اين سيستم از نظر عقل و منطق و نيز از نظر ايدئولوژى
اسلامى محكوم است و اسلام با شدت و خشونت تمام با اين طرز فكر مبارزه دائمى دارد و
از نظر منطق اسلام كوشش براى رهايى از اينگونه افكار، جزو ضروريات فكرى و عملى هر
فرد مسلمان است. همچنين استفاده از افكار ناسيوناليستى براى تفاخر و ايجاد سيستم
اشرافى از نظر «منطق اسلامى» محكوم است. قرآن با دستور اكيد، ملت مسلمان را از اين
روش ناپسند منع مىكند و چنين دستور مىدهد: «اى مردمى كه ايمان آوردهايد، هيچ
قومى بر قوم ديگر تمسخر نكند، چهبسا كه اينان بر قوم [تفوق طلب] امتيازى داشته و
از آنان برتر باشند و زنان نيز نسبت به زنان ديگر جنين حالتى را روا ندارند، زيرا
چهبسا كه اينان از آنان برترى داشته باشند» (1). و نيز مىفرمايد: «دار آخرت را
براى كسانى قرار دادهايم كه در زمين خواستار تفوق و فتنه و فساد نيستند، و
سرانجام نيك، تنها از آن پرهيزگاران است» (2).
منظور از برترى به دليل فضيلت
و تقوا به طوريكه در قرآن و مدارك ديگر اسلامى آمده است، اين نيست كه قانون اسلام
نسبت به پرهيزكاران، امتيازى قائل است، و اين طبقه، شخصيت قانونى ممتازى دارند و
يا مسلمانى مىتواند به استناد آن، براى خود امتيازى از نظر قانون و اجتماع قائل
شود، بلكه اين امتياز تنها يك امتياز معنوى بوده و جنبه اخلاقى دارد و به هيچوجه
در قانون مساوات اسلام، فصل مشخص و ممتازى ندارد. در اسلام چنين امتياز معنوى،
تنها در مورد انتخاب افراد صالح براى اشغال پستهاى اجتماعى و سياسى و... مورد
توجه قرار مىگيرد و زمامداران و رهبران و مأموران و مجريان قانون، در حكومت
اسلامى تنها از اين طبقه با شرايط خاصى انتخاب مىشوند.
اما «سومين شكل» از مظاهر
افكار ناسيوناليستى كه به عنوان احساسات و عواطف مثبت قومى ياد مىشود،