وازه منابع حقوق گرچه در
تفسير مفهومى به دليل تعريفهاى متعدد، خالى از نوعى ابهام نيست، ولى از نظر مصداق
نزد اهل فن، داراى مصاديق مشخص و روشنى است كه به طور معمول بحث درباره آن مصاديق
معين انجام مىشود.
تعميم منابع حقوق در مورد
كليه عوامل سازنده حقوق و عناصرى كه به نوعى در ايجاد قواعد حقوقى نقش دارند، موجب
مىگردد تا آزادى، حق، عدالت، انصاف و بسيارى ديگر از ارزشها نيز كه به نوعى در
نظامهاى حقوقى مؤثرند، از منابع حقوق شمرده شوند؛ در صورتى كه بسيارى از اين ارزشها
در اهداف حقوق و برخى در مبانى حقوق، قابل طرح و گفتوگو است.
با توجه به مصاديق مشخصى كه
براى منابع حقوق ذكر شده، مىتوان در تفسير منابع حقوق از صفت مشروعيت نيز صرفنظر
كرد؛ زيرا منابع اعتبار و مشروعيت قواعد حقوق، عبارت از آن مقام و قدرتى است كه حق
وضع قواعد و تحميل رعايت آن را بر عهده دارد. بنابراين نظامهاى «لاييك» كه حكومت
مبتنى بر آرا و اراده عمومى را بهترين نظام مىشمارند در آنها اراده جمعى ملت،
منبع اصلى حقوق است كه بهطور مستقيم در شكل عادات، رسوم، عرف و بطور غيرمستقيم به
صورت قانون، قواعد حقوقى را وضع و لازم الاجرا مىكند.
در نظامهاى حقوقى مبتنى بر
تفكر توحيدى تنها اراده خداست كه منبع اصلى و مشخصكننده قواعد حقوقى و قوانين است
و هم اوست كه مبدأ مشروعيت اطاعت و پيروى از قانون، تلقى مىشود.
براساس تفكر توحيدى، خداوند
حكيم، هم خالق جهان است و هم رب و پرورشدهنده و هدايت كند موجودات جهان و اختيار
سراسر قلمروى هستى در دست قدرت اوست:(بِيَدِهِ
مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ)(1) و هم اوست مالك
حقيقى جهان:(بِيَدِهِ اَلْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ
قَدِيرٌ)(2) و زمام حركت و حيات هر جنبندهاى را در اختيار
دارد:(ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها).
(3)
حاكميت خدا بر جهان، تكوينى و
جبرى است ولى در مورد انسان، مشيت خدا بر آزادى و اختيار انسان در مورد اعمال و
سرنوشت خويش قرارگرفته است و حاكميت به صورت تشريعى است. انسان با اراده و اختيار
خويش، فرامين خدا را اطاعت مىكند و به قوانين او گردن مىنهد و جز خالق خويش را،
شايسته اطاعت و فرمانبردارى نميداند. در فقه اسلامى كه مفهومى وسيعتر از حقوق
دارد، كتاب، قرآن، سنت (گفتار و عمل و امضاى معصوم (ع)) و عقل را ادله اوليه و
اصلى، و اجماع (اتفاق نظر فقها) و شهرت (توافق نسبى) و سيره مسلمانان و بناى عقلا
را به عنوان ادله فرعيه، مأخذ استنباط قواعد حقوقى و قوانين الهى مىشمارند كه در
مورد آنها، به جاى كلمه منابع، ادله اطلاق مىشود. (4)
منبع
1 - مؤمنون / 88 و پس / 83؛ 2
- ملك / 1؛ 3 - هود / 56؛ 4 - درآمدى بر فقه سياسى / 41-40.
منابع حقوق اساسى
حقوقدانان براى حقوق اساسى
منابعى ذكر كردهاند كه از آن جمله مىتوان به قانون اساسى، قوانين عادى، عرف و
عادات و رسوم، احكام و فرامين رؤساى كشورها و نظريات علماى حقوق اشاره كرد:
الف. قانون اساسى: در قانون
اساسى هر كشورى شالوده سيستم حكومت، چارچوب و اساس حقوقى آن محسوب مىشود و معمولا
اصول و قواعد اساسى، شكل حكومت و قواى آن، حدود اختيارات و وظائف دولت و نهادها،
روابط تشكيلاتى آن، حقوق و آزادىها و