امور نشود (هر چند كه خود
مفاسد ديگرى را به وجود آورد) رو آورده و از تصرف در اموال و نفوس كه احيانا با
مفاسدى همراه است، دريغ نورزد.
ج - تهديد به اتلاف نفوس:
به روايت زنجانى تلگراف دوم
مجدد شيرازى به شاه ضمن اشاره به اينكه استنكاف علما و مقاومت آنان در برابر تنفيذ
قرار داد رژى به اطلاع شاه نرسيده، متضمن تهديد و هشدارى است كه مفاد آن چنين است:
«اين نوع امور قابل تنفيذ نبوده و چنين قراردادهايى هرگز جامه عمل نخواهد پوشيد،
هرچند كه منجر به اتلاف نفوس شود؛» (6)د - مداخله بيگانگان:
مسائلى چون مداخله بيگانگان
در امور كشور، اختلاط كنترل نشده آنها با آحاد ملت و انعقاد قراردادهايى ننگين جون
واگذارى امتياز دخانيات به دشمنان از ابعاد مختلف قابل بررسى بوده و از يكسو به
دلايل متعدد با نصوص قرآن و شريعت اسلام منافات دارد و از سوى ديگر موجب نقض
استقلال سياسى و مخلّ نظام كشور و مستلزم پريشانى ملت است. (7)
به نظر مىرسد كه منافى بودن
قرارداد رژى و پيامدهاى ناشى از آن با نصوص قرآن و شريعت، اشاره به آيات و رواياتى
باشد كه به صراحت سلطه و سبيل كفار، ركون، و لا، اتكاى به آنان توسط مسلمانان را
منع نموده و بر عزت اسلامى و استقلال امت تأكيد ورزيده است. اما در عبارت سند اول،
اين نكته به نظر مىرسد كه به دليلى جز قرآن مجيد و نواميس الهى استناد شده است و
عبارت چنين است:
«... اجراى عمل ننگين امتياز
تنباكو و غيره از جهاتى چند منافى صريح قرآن مجيد و نواميس الهى و موهن استقلال
دولت و مخل نظام مملكت و موجب پريشانى ملت است». (8)
اين عبارت نشان مىدهد كه به
جز آيات صريح قرآن و احكام روشن شريعت، دلايل ديگرى هم وجود دارد كه منافى بودن
قرارداد رژى با آن دلايل سند محكوميت أن محسوب مىشود و آن اصول و دلايل عبارتند
از:
1. استقلال همهجانبه دولت؛
2. نظام كشور و استوار بودن
سازماندهى مملكت؛
3. امنيت و آسايش ملت.
بى شك قرارداد ننگين انحصار
دخانيات و پيامدهاى آن با اين اصول مغايرت داشت و اسلوب عبارت سند، نشان از آن
دارد كه اين اصول، عقلى بوده و براى اثبات آن حتى نيازى به نصوص قرآنى و احكام خاص
شريعت نيست. (9)
منابع
1 - تحريم تنباكو / 82 و 89؛
شورش بر امتيازنامه رژى / 7؛ نقباء البشر / 230؛ تشيع و مشروطيت / 160؛ 2 - همان؛
تحريم تنباكو / 55؛ 7-3 - مقدمه تنبيه الامه / 42 و 47-46؛ 8 - همان؛ خاطرات
اعتماد السلطنه / 876 و بررسىهاى تاريخى جنبش تنباكو / 550 و قرارداد رژى / 36؛ 9
- فقه سياسى 246/8-232.
ميرزاى قمى (و انديشه سياسى وى)
ابوالقاسم ميرزاى قمى در سال
1151 ه ق چشم به جهان گشود. او براى تحصيل از شفت گيلان رهسپار اصفهان و خوانسار
شد و از محضر آقا سيد حسين خوانسارى (متوفا 1191 ه ق) اجازه نقل روايت دريافت كرد
و سرانجام در سال 1174 ه ق به سوى كشور عراق رهسپار و در جوار آستان مقدس امام
حسين (ع) اقامت گزيد. و در محضر آيت ا... وحيد بهبهانى به شاگردى پرداخت. پس از
مدتى به قم هجرت كرد و شهرت عالمگير يافت و رياست و مرجعيت شيعه به او رسيد. او پس
از آن به كار تأليف و تصنيف، تدريس و صدور فتوا