مؤثرى داشته و عملا در جهاد و
قلماً در تنظيم بيانيهها حضور فعال نشان داده است. (8)
با رحلت ميرزا محمد تقى
شيرازى به سال (1339 ه ق) و به دنبال آن، رحلت شريعت اصفهانى در همان سال، ميرزاى
نايينى به اتفاق مرحوم سيد ابو الحسن اصفهانى و شيخ مهدى خالصى و سيد اسماعيل صدر
بر عليه توطئه جديد انگلستان در ايجاد دولت دستنشانده پادشاهى فيصل در عراق و
حالت قانونى دادن به آن از طريق انتخابات عمومى برخاستند و فتواى تحريم آن را صادر
كردند. (9)
به دنبال اين فتوا، انتخابات
در شهرهاى شيعهنشين عراق مانند بغداد، كاظمين، نجف اشرف، كربلا و بصره با مشكلات
فراوان مواجه شد و يكبار ديگر انگلستان را در تعقيب سياستهاى سلطه طلبانهاش
دچار وحشت و اضطراب كرد، شايد همين ترس بود كه سرانجام، سياست انگلستان را در
ادامه سلطه استعمارى خود در كشور عراق، به سمت حذف شيعه در ساختار قدرت سياسى و حكومت
عراق سوق داد و در همين راستا به تضعيف قدرت ملى و مذهبى علما و مراجع شيعه در
ايران توسط رژيم ديكتاتورى رضاخان واداشت.
استعمار انگليس دولت دستنشانده
عراق (ملك فيصل اول) را بر آن داشت كه تعدادى از علماى بزرگ از آن جمله شيخ مهدى و
پدرش شيخ محمد خالصى را از عراق تبعيد كند، كه بازتاب آن، مرحله جديدى از مبارزات
سياسى علما و مراجع نجف اشرف بويژه ميرزاى نايينى را به وجود آورد كه منجر به
مهاجرت دسته جمعى وى و مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى و ساير علماى نجف به كاظمين، به
عنوان اعتراض به تبعيد علما از عراق شد و تهديد علماى مهاجر در صورت باز نگرداندن
تبعيدى ها مبنى بر خروج دستهجمعى از عراق و مهاجرت به ايران، درگيرى جديد و
پيچيدهاى را پديدار كرد.
د - درگيرى دوباره با مسائل
سياسى ايران و جمهوريت
آخرين درگيرى سياسى ميرزاى
نايينى با مسائل سياسى ايران هنگامى آغاز شد كه خواسته وى و ساير علماى مهاجر به
كاظمين مبنى بر بازگشت علماى تبعيدى به عراق به شكست انجاميد و با مهاجرت دستهجمعى
آنان به ايران موافقت شد و در حقيقت نوعى تبعيد محترمانه انجام شد و به دستور ملك
فيصل وسايل سفر آقايان به ايران فراهم شد و اين سفر نيز ناگزير به انجام رسيد.
اسناد و زارت خارجه انگلستان
حاكى از يك سلسله مذاكرات بين دولت عراق و ايران به رايزنى مأموران دولت انگلستان
در دو كشور است كه از تبانى دو دولت در كنترل و نگهدارى علماى مهاجر تبعيدى در
ايران تا پايان انتخابات عراق، خبر مىداد. (10)
حضور اين دو شخصيت بزرگ در
حوزه علميه قم و اقامت اجبارى در كنار حاج شيخ عبدالكريم حائرى مؤسس حوزه علميه قم
و مواجه شدن با مشكلات جديد، اشتياق حضرات به بازگشت را تشديد كرد.
احمدشاه كه از توطئههاى
سردار سيه در امان نبود، تصميم گرفت به اروپا عزيمت كرد و قبل از حركت با آقايان در
قم ملاقات نمود كه به ظاهر به عنوان دلجويى و خداحافظى بود، اما انتظار مساعدت از
آقايان براى نجات از توطئههاى رضاخان را به همراه داشت.
متقابلا سردار سيه نيز كه
براى عملى كردن نقشههاى خود مبنى بر خلع احمد شاه و انتقال سلطنت به خود، نياز به
همراهى آقايان داشت از هرگونه مساعدت ظاهرى و احترامات حضورى دريغ نورزيد و او هم
در ملاقات شاه با آقايان در قم، حضور پيدا كرد.