بسيارى از منتقدان
ناسيوناليزم عربى برآنند كه پديده فكرى ناسيوناليزم در جهان عرب، نوعى فرار از
واقعيتهاى عينى معاصر و در نتيجه فرار از مسئوليتها را همراه دارد. امروزه تنها
مشكل فلسطين نيست كه عربى كردن آن بر دشوارى اين معضل سياسى جهان اسلام افزوده
است، اصولا هيچكدام از گرهها، مشكلات و بحرانهاى اقتصادى، سياسى و فرهنگى جهان
اسلام و حتى جهان عرب با انديشه و راهحلهاى ناسيوناليستى مفتوح نشده است و گاه
بر معضلات هم افزوده است.
تجريد زبان عربى از اسلام
موجب خواهد شد كه همان بر سر زبان عرب فرود آيد كه بر زبان لاتين آمد و جون نگهبان
ايدئولوژيك و عميق نداشت، دچار تفرقه و انشعاب شد. در ميان ملل عربزبان نيز
مناديان تفرقه زبانى، اندك نيستند كه بازگشت به گويشهاى عربى و يا تغيير خط عربى
را خواستارند.
جنبش ناسيوناليزم عربى مانند
جنبش السلامى نمىتواند هر بخش از سرزمين پهناور خود را كه پيشرفتهتر است، به
عنوان ام القراى و الگوى برجسته معرفى كند. اگر امتياز هويت عربى به عنوان يك اصل
پذيرفته شود، اين حجاز يا جزيرةالعرب است كه بيش از ديگر كشورهاى عربى بايد قافلهسالار
اين حركت و الگوى آنچه كه تحت عنوان هويت، فرهنگ و تمدن عربى ارائه مىشود، باشد.
اين نتيجهگيرى از نظر سياسى نه به مصلحت جهان عرب و نه بازگوى اهداف ناسيوناليزم
عربى است.
در يك تحليل سياسى دقيق،
ناسيوناليزم عربى ريشه در ناسيوناليزم قريش دارد كه شاخهاى ممتاز از نژاد عرب به
شمار مىآيد، چنانكه در ميان قرائتهاى مختلف عربى دوران جاهلى زبان گويشى و
ادبيات قريش داراى امتياز و شيوه خاصى بوده كه قرآن براساس أن نازل شده است. (1)
ادعاى ناسيوناليزم عربى به
اتكاى تمدن اسلامى نه تنها تعرضى به حق انكارناپذير تاريخى اسلام است بلكه خود
نوعى تعدى به حقوق ملتهاى غير عربى است كه در ساماندهى اين تمدن باشكوه همواره
تشريك مساعى داشته و از خود فداكارى نشان دادهاند.
با نگاهى ديگر مسئله ناسيوناليزم
عربى را چنين مىتوان مورد تجزيه و تحليل سياسى كرد كه ساختار قدرت مىتواند تعيينكننده
سمت و سوى عقربه حركت باشد. (2)
منابع:
1 - القومية العربية و الاسلام
/ 111؛ 2 - فقه سياسى 10
ناسيوناليزم و خط عربى
نقش خط در ايجاد، شكلگيرى،
انتقال و تكامل فرهنگ ملى فراتر از يك نظريه داراى مستند تاريخى است و اين نقش در
مورد خط عربى به شكل بارزى در تاريخ تمدن اسلامى متجلى شده است.
همانطوركه با توسعه و انتشار
اسلام، ملت كوچك عرب به امت بزرگ «مستعرب» تبديل شد در بطن همين جريان تاريخى امت
بزرگترى كه خط عربى را به عنوان شاخص فرهنگى زبان و فرهنگ خود انتخاب كردند به
وجود آمد و ملتهايى مسلمان كه زبان عربى را پذيرا نشده بودند، در برابر خط عربى
خضوع كرده و با حفظ زبان بومى خود آن را با خط عربى حفظ كردند و در تكامل آن تلاش
بسيار از خود نشان دادند، به طورى كه ايرانيان با حفظ زبان فارسى، خط اصلى و ميخى
زبان خود را رها كرده و يكپارچه به خط عربى روى آوردند و مسلمان شبهجزيره هند دو
زبان بومى اردو و فارسى را با خط عربى تحرير كردند.