5. نظام ادارى دموكراتيك كه
درآن قدرت از اراده و آراى عمومى اعضاى سازمان نشات مىگيرد و مدير به اتكاء رأى
مجموعه تشكيلدهنده سازمان، از قدرت و نفوذ برخوردار مىشود.
در اين نوع نظام ادارى نيز
مشكلاتى بوجود خواهد آمد كه مشروعيت آن را به زير سئوال خواهد كشيد، از آن جمله مىتوان
به كيفيت انتخابات و حق تضييع شده اقليت و بالاخره عدم تداوم اكثريت در تمامى
دوران نظام ادارى اشاره كرد؛
6. مديريت دولتى كه قدرت خود
را از سلسله مراتب دولتى كسب مىكند و در حقيقت بايد آن را مديريت قانون ناميد.
زيرا دولت نيز به اتكاى قانون چنين قدرتى را به مدير و فرمانده تفويض مىكند.
از آنجا كه قدرت دولت نيز خود
اغلب از اراده و رأى اكثريت مردم ناشى مىشود، سرانجام اين مديريت همان خواهد بود
كه در مديريت دموكراتيك مىشود؛
7. مديريت شخصى كه منشأ قدرت
و نفوذ آن در سازمان، خلاقيت و ابتكار شخص مدير است كه مديريت «كاريزماتيك» ناميده
مىشود؛
8. نظام ادارى اسلامى كه قدرت
درآن از دو ريشه نشأت مىگيرد و داراى دو خصيصه هم بوده است:
الف - رأى و اراده كسانى كه
مجموعه، گروه و تشكيلات را براى اهداف مورد نظر به وجود آورده و حركت مىكنند (جعل
من الناس)؛
ب - خواست و حاكميت الهى كه
مديريت در قوس نزولى آن در يكى از سلسلهمراتب آن قرار مىگيرد (حبل من اللّه).
خصيصه اول رهبرى به معناى
تبلور شخصيت و اراده جمعى است در كلام و عمل رهبر. و خصيصه دوم هدايت معنوى و رشد
دادن به استعدادها و ايجاد حركت مداوم در افراد و جامعه (مديريت و فرماندهى
مكتبى).
منبع
فقه سياسى 482/7-480.
نظام ادارى (و اهداف آن)
بهطور معمول اهداف را مىتوان
به قرار زير ذكر كرد:
1. برپايى و تشكيل سازمان و
نظام و استقرار مناسبات و ايجاد تشكيلات در جهت اهداف خاص؛
2. حفظ مناسبات معقول و موزون
در سازمان؛
3. تحكيم مناسبات و ايجاد
هماهنگى بيشتر بين كادرها و بخشهاى وابسته؛
4. ايجاد تعادل در روابط و
اصطكاك قدرتها و اختيارات؛
5. تحرك بخشيدن به سازمان و
ايجاد زمينههاى رشد و شكوفايى بيشتر؛
6. افزايش سرعت و كارآيى
بيشتر سازمان؛
7. پيچيدهتر كردن مناسبات
براى رسيدن به هدفهاى دورتر و نوآورى سازمان؛
8. حداكثر استفاده از حداقل
منابع و امكانات با رشد استعدادها؛
9. ايجاد حداكثر تغييرات
مناسب در سازمان؛
10. تطبيق مستمر سازمان با
عوامل متغير محيط.
گاه علاوه بر اين اهداف كلى،
اهداف خاصى بر تشكيلات و نظام ادارى حاكم مىشود كه به همين لحاظ قلمروى نظام
ادارى را محدود مىكند.
اين اهداف ممكن است: سياسى،
اقتصادى، علمى، تحقيقاتى، اطلاعاتى، نظامى و نظاير آن باشد و از اين رو نظام ادارى
نيز به رهبرى سياسى، نظامى، ادارى، صنعتى و اقتصادى، مديريت علمى و تحقيقاتى
واطلاعاتى، و مشابه آن تقسيم مىشود.