اختصاص به نظام ادارى و رهبرى
ندارد، اصولا از وظايف هر مسلمان است كه در زمينه انجام تمامى مسئوليتهايش بايد
به برنامهريزى بپردازد و اين وظيفه حتى در مسائل عبادى نيز صادق است، زيرا هر
عبادتى احتياج به يك سلسله مقدمات و پيشبينىهاى لازم دارد كه بدون ان، گاه امكان
انجام عبادت وجود ندارد. قبل از برنامهريزى بايد به طور دقيق هدف و خط مشى و شرح
عمليات و روش اجرايى عمليات مورد مطالعه قرار گرفته و مشخص گردد و زمانبندى لازم
در هر مرحله انجام بگيرد و به اين ترتيب تعادل لازم بين هدفها و عمليات از يكسو و
هماهنگى بين عمليات و زمانبندى از سوى ديگر تحققپذير خواهد شد.
حدود اعمال و تصميمات اجرايى
را براى نيل به هدف يا هدفهاى تعيين شده «خط مشى» گويند و تعيين خط مشى در حقيقت
نوعى قانونگذارى است و همين خط مشى است كه مشروعيت عمليات را در سازمان تأمين مىكند
و فقدان خط مشى معين هر نوع حركت را در سازمان فاقد مشروعيت مىكند. خط مشىها
اغلب در چارچوب قوانين كشور به صورت اساسنامه و آييننامههاى اجرايى مشخص مىشود
و در نظام ادارى اسلامى ناگزير منطبق با موازين اسلامى است و مديران نميتوانند
خارج از موازين و ضوابط اسلامى خط مشى تعيين و يا تعيين نشده را به اجرا درآورند.
در هر عملياتى كه در جهت
اهداف سازمان توسط مديران هدايت مىشود پيش بينى براى آغاز عمليات، ضرورتى اجتنابناپذير
است و در اين پيش بينى بايد كميت و كيفيت نيروهاى اجرايى در سازمان براورد شود و
همه امكانات بالقوه و بالفعل و وسايل و ملزومات مورد نياز شناسايى شود و ميزان
بودجه تنظيم شود تا در طول برنامه، كمبودى حاصل نشده و هزينههاى احتمالى و حوادث
استثنايى عمليات را متوقف كند. مدير بايد همه احتمالات آينده را پيش بينى و به
تناسب آن امكانات لازم را فراهم كند.
بديهى است اين عمل احتياج به كارشناسى
و بهرهگيرى از اطلاعات و علوم و تجربه كافى دارد. به طور معمول در تهيه شرح
عمليات از طبقهبندى عمليات و انتخاب واحد اندازهگيرى و محاسبه هزينهها استفاده
مىكنند و هزينه عمليات را با وقت زياد طبق روشهاى علمى برآورد كرده و منابع
تحصيل درآمد را مشخص مىكنند.
سازماندهى، نوعى تقسيم كار و
طبقهبندى وظايف در يك تشكيلات و سازمان است در سازماندهى تعيين وظايف نظام ادارى
از اهميت بسيارى برخوردار است، زيرا مهمترين مسئوليتها كه برنامهريزى،
سازماندهى، هماهنگى، رهبرى، كنترل و نظارت است، بر عهده مدير قرارداد. در تعيين
ساير مسئوليتها و تقسيم آن بايد استعدادها و نيروهاى بالقوه و بالفعل اعضاى
سازمان شناخته شود و حداقل و حداكثر توان كارى از نظر كمى و كيفى مشخص شود و به
تناسب اين برآورد براساس مقياس كلى ايمان و علم مسئوليتها تقسيم گردد و شرايط
احراز هر مسئوليتى معين شود.
هماهنگى كه لازمه مديريت صحيح
است عبارت خواهد بود از ايجاد ارتباط مناسب و منطقى ميان اعضاء و وظايف آنها و
عمليات مختلف كه براى ايجاد وحدت عمل در جهت تحقق اهداف پيشبينى شده در سازمان
ضرورت دارد. اين نوع هماهنگى در سه بعد انجام مىشود: بين مدير و اعضاى سازمان،
بين مدير و مديران جزء سازمان و بين مديران و اعضاى ديگر سازمان.
از سوى ديگر براى حصول
اطمينان نسبت به مطابقت نتايج عمليات با هدفهاى پيشبينى شده در برنامه، لازم است
مديران مراقبت دقيق و نظارت مستقيم يا غير مستقيمى را بر سازمان اعمال نمايند و به