responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 705

انسانى و هويت مشترك بشرى را از ميان نميبرد.(وَ ما كانَ اَلنّاسُ إِلاّ أُمَّةً واحِدَةً فَاخْتَلَفُوا)(6). اختلاف شكلى و صورى در رنگ و نژاد و زبان و ديگر عناصر مادى ريشه در نظام آفرينش دارد، كه معرفت زاست(وَ مِنْ آياتِهِ خَلْقُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ اِخْتِلافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوانِكُمْ‌)(7) انسان موجودى است آزاد و با اختيار كه سرنوشت خود را خود مى سازد(فَمَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ)(8). او حامل بار امانت الهى و مسئوليت بزرگ از جانب خداست و با شرايط خاص (بلوغ، عقل، آگاهى، قدرت، و اختيار) اين بار مسئوليت را به دوش مى‌كشد.(إِنّا عَرَضْنَا اَلْأَمانَةَ عَلَى اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ اَلْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا اَلْإِنْسانُ‌)(9).

آرى همه انسان‌ها در برابر خدا يكسان مسئوليت دارند و نسبت به جامعه خويش نيز مسئولند(وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ‌)(10) «كلكم راع و كلكم مسئول عن رعية» (11).

در مقايسه انسان‌ها هيچ‌گونه تفاوتى نمى‌تواند معيار تبعيض باشد، مگر با علم و فضيلت و تقوى(إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اَللّهِ أَتْقاكُمْ‌)(12). ارزش هر انسان به ميزان عمل او بستگى دارد(كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ‌)(13). اگر از شخصيت تقوايى انسان صرف‌نظر شود، همه انسان‌ها يكسانند «اصل المرء دينه و حسبه خلقه و كرمه تقواه، ان الناس من آدم شرع سواء» (14).

يك سازمان و اداره حتى با مؤلفه‌هاى هوشمندى مانند وسايل الكترونيكى متفاوت است. اجزاى يك سازمان ادارى، انسان است كه او موجودى است عاقل و متفكر و براساس آن تقدير و تدبير مى‌كند.(إِنَّهُ فَكَّرَ وَ قَدَّرَ)(1)(قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثْنى وَ فُرادى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا)(16). انسان موجودى است خودآگاه و طالب بصيرت(بَلِ اَلْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ‌)(17). و خود فراموشى براى او به معناى از دست دادن موقعيت و شخصيت انسانى او است:(وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اَللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ اَلْفاسِقُونَ)(18).

در ديدگاه اسلامى، انسان موجود برگزيده و شناخته شده است:(شاكِراً لِأَنْعُمِهِ اِجْتَباهُ وَ هَداهُ‌)(19) او بر ديگر موجودات برترى دارد(وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلاً)(20). انسان خليفه خدا و كدخداى زمين است:

((إِنِّي جاعِلٌ فِي اَلْأَرْضِ خَلِيفَةً‌)(21). حركت انسان در جهت آباد سازى زمين است:(هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ اَلْأَرْضِ وَ اِسْتَعْمَرَكُمْ فِيها)(22).

همواره انسان در معرض آزمايش‌ها و ابتلائات الهى قرار دارد و اين روند حركت به منظور سرعت بخشيدن به رشد او است:(وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‌ءٍ مِنَ اَلْخَوْفِ وَ اَلْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ اَلْأَمْوالِ وَ اَلْأَنْفُسِ وَ اَلثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ اَلصّابِرِينَ)(23). در كنار استعدادهاى شگرف در وجود انسان خواسته‌ها، طلب ها، شوق ها و جذبه‌هاى وسيعى وجود دارد كه دامنه آن در حد معينى متوقف نميشود و حركت مداومى را ايجاب مى‌كند:(يا أَيُّهَا اَلْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ‌)(24). و جز با رسيدن به لقاء اللّه سكون و آرامى نميپذيرد:(أَلا بِذِكْرِ اَللّهِ تَطْمَئِنُّ اَلْقُلُوبُ‌)(2). ظرفيت علمى انسان بر بيشترين ظرفيت ممكن است:(وَ عَلَّمَ آدَمَ اَلْأَسْماءَ كُلَّها)(26).

انسان، فطرتى خدا آشنا دارد و به خداى خود در عمق وجدان خويش آگاهى دارد:(فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اَللّهِ اَلَّتِي فَطَرَ اَلنّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اَللّهِ‌)(27). انسان به جز عقل و تفكر از وجدانى اگاه و آگاهى بخش و كنترل كننده برخوردار است كه در درك و سلوك او را يارى مى‌دهد:(وَ نَفْسٍ وَ ما سَوّاهافَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها)(28) و(وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اَللَّوّامَةِ‌)(29).

آفرينش در اختيار انسان قرار گرفته:(وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي اَلسَّماواتِ وَ ما فِي اَلْأَرْضِ جَمِيعاً)(30). هدف

نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 705
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست