مدت بيشترين اطلاعات را در
اختيار پژوهشگران و ساير كاربران قرار دهد، در جامعه جهانى روابط انسانها با
يكديگر شكل گرفته و بر اساس تنوع نيازها بهطور دائم به اصلاح و تغيير و تحول در
آمده است.
روابط عمومى نيز بر چنين پايهاى
استوار است؛ يعنى ارسال پيام صحيح از راه درست به مخاطب مشخص و كاربر متقاضى.
روابط عمومى پديدهاى است كه
به ارتباط مردم با يكديگر و يا با سازمان و گروه و نهادى شكل گرفته معنا و مفهوم
حيات و پويايى مىبخشد. اطلاع دادن و آگاه كردن مردم و هرگونه مخاطب مرتبط يكى از
معيارهاى اصلى تبلور روابط عمومى در جامعه بشرى است. با تأكيد بر اين نكته كه
روابط عمومى مىكوشد تا با مردم ارتباط دو سويه برقرار كند.
با تغيير و تحولهايى كه به
تدريج در حوزه تعريف روابط عمومى به لحاظ تعريف و نقش و مفهوم آن صورت گرفت و به
ويژه از سال 1982 به بعد نظام فكرى نظريهپردازها و كارشناسان روابط عمومى تحت
تأثير نوآورىهاى فناورى مبتنى بر نيازهاى روزافزون كاربران اين حوزه تخصصى خدماتى
متحول شد و آنها يافتند كه اطلاعات، عامل تعيينكننده و بقا و دوام روابط عمومى
است و با شناخت بيشتر آن نظام نوين روابط عمومى در سطح جهان را تقويت و عرضه
كردند.
عمدهترين نكته در روابط
عمومى نوين پيام رسانى آگاهانه، مستمر و برنامهريزى شده، بر پايه شناخت و سنجش
جامعه مورد نظر است.
«روابط عمومى» علمى است كه در
قالب خدمات، راهبردها و تدبيرهاى خاص با مخاطبان خود در سطوح داخلى، ملى، منطقهاى
و جهانى تعامل مىكند. عمدهترين نكته در تعريف روابط عمومى نوين اين است كه پيام
رسانى و اطلاع رسانى و اطلاع يابى به عنوان دو ركن اصلى در كنار هم قرار مىگيرد
كه اينكار بايد آگاهانه، مستمر و برنامهريزى شده بر پايه شناخت و سنجش با جامعه
مورد نظر انجام شود.
در جامعه اطلاعاتى امروز،
بسيارى از كارگزاران در مؤسسهها و سازمانهاى مختلف جوياى نوعى روابط عمومى هستند
كه آنها را در طراحى روشهاى منطقى كار و فعاليت و تعيين خط مشىهاى آيندهنگر
يارى دهد. يعنى نوعى روابط عمومى پويا و پر تحركى كه فعاليت آن متكى بر اطلاعات
درست روزآمد و دقيق باشد. اصل اطلاعرسانى و نقش آن در روابط عمومى زمانى روشن مىشود
كه بايد در نظر داشته باشيم واحدهاى روابط عمومى در يك سازمان بهطور معمول مراكزى
هستند كه عموم براى كسب اطلاعات به آنها مراجعه مىكنند. از اين رو بايد هرچه
بيشتر در توانا كردن و بهسازى آنها در اين مورد پرداخته شود. (2)
منابع
1 - نهج البلاغه / نامه 53؛ 2
- فقه سياسى 472/7.
نظام اقطاعى
يك نوع از اراضى خراجيه كه
توسط دولت قدرتمند جائر به شخص يا اشخاصى به عنوان اقطاع واگذار شده است.
نظام اقطاعى كه از بذل و
بخششهاى بىرويه و غير اصولى خلفا و سلاطين جور در مورد اراضى خراجيه ناشى مىشد،
يكى از عوامل عمده سوء استفاده از زمينها و ايجاد نظام طبقاتى به ويژه خان مدارى
و ملوى الطوايفى و ارباب رعيتى محسوب مىشد و از نظر فقه شيعه مردود و عملى
ظالمانه و غاصبانه تلقى شده است. (1) اگر در بعضى از روايات عمل اقطاع به پيامبر
(ص) نسبت دادهشده، منظور از آن واگذارى زمين براى احيا است. (2 و 3)