آشپزخانه مىشود، استفاده مىشود،
اما نبايد فراموش كرد كه استفاده ابزارى هم از چنين سلطنتى در مقياس على (ع) و
معاويه قابل تأمل است؛
ح - كلام محقق نائينى حتى در
مورد حكومت امام معصوم (ع) نيز صادق است. زيرا اگر مردم نمىخواستند حتى على (ع)
نيز به حكومت و خلافت نمىرسيد.
وجود و بقاى دولت معصوم (ع)
نيز بستگى به آراى مردم دارد. (10)
منابع
1 - الفتنة الكبرى 26/1-25؛ 2
- تنبيه الامه / 29-28؛ 3 - همان؛ 4 - همان؛ 5 - همان / 32، 33، 39، 51 و 68؛ 6 -
همان / 42 و 46؛ 7 - همان 46؛ 8 - همان 15 و 86؛ 9 - همان / 59؛ 10 - فقه سياسى
191/7-186.
دولت مركب
دولت مركب يا چند پارچه، تجمع
چندين دولت حاكم، حول محور يك قدرت مركزى و سپردن ميزانى اختيار سياسى به شخص يا
نهادى است كه در درجه بالاترى از دولتهاى عضو قرار گرفته اند.
دولت مركب از مجموعهاى از
دولتهاى داخلى تشكيل مىشود كه داراى اهداف مشترك هستند. دولت مركب اغلب داراى يك
دولت مركزى و چندين دولت اقمارى است و توزيع قدرت، اختيارات و حاكميت بين دولت
مركزى و دولتهاى اقمارى به تناسب اهداف مشتركى كه آنها را متحد گردانيده به شيوههاى
مختلف تنظيم مىشود. دولتهاى مركب از نظر حاكميت خارجى به لحاظ نوع توزيع حاكميت
داخلى، به طور معمول بسيط و غير قابل تجزيه هستند.
دولتهاى مركب به گونههاى
مختلف تقسيم مىشوند، كه گاه تمايز بين آنها دقيق نيست و تعريفهاى جداگانهاى براى
هركدام نميتوان ارائه داد و شايد بتوان گفت كه به تعداد دولتهاى مركب موجود،
اقسام دولت مركب وجود دارد. (1)
دولتهاى مركب داراى حاكميت
چند گانه هستند و اعضاى دولت مركب، هركدام يك واحد سياسى و مركز قدرت جداگانهاى
است كه به گونههاى متفاوتى گرد هم آمده و ميزان معينى از حاكميت و قدرت سياسى را
به نهادها يا دولت و يا شخص خاصى كه در درجۀ بالاتر از دولتهاى عضو قرار دارد؛
اعطا كردهاند. دولتهاى مركب را به اشكال زير تقسيمبندى كردهاند:
الف - اتحاد دولتها: اين شكل
در مورد دولتهاى مركب، هنگامى به وجود مىآيد كه دو يا چند كشور مستقل، ضمن حفظ
قانون اساسى خود، رييس مشتركى را تعيين مىكنند و به منظور تحقق بخشيدن به اين
اتحاد، نهادهاى مشتركى به وجود مىآورند.
از سال 1815 تا سال 1905
اتحاد دو كشور سوئد و نروژ، عملى شد و دو كشور اتريش و مجارستان نيز بين سالهاى
1867 تا 1918 به ترتيب فوق به هم پيوستند؛
ب - كنفدراسيون يا اتفاق دول
اين روش تركيب شكل يافته دولتهاى مستقلى است كه براساس عهدنامهاى، بخشى از
حاكميت دولتهاى عضو را به يك سازمان مشترك مركزى اعطا مىكند. در اين نوع تركيب،
دولتهاى عضو، استقلال و حاكميت خود را از دست نميدهند و وجود نهاد مشترك، ضرورى
است و تصميمات در نهاد مشترك، توسط نمايندگان دولتهاى عضو، با اتفاق آراى تصويب
مىشود و نهاد مشترك، در حكم قوه قضاييۀ مشترك در كنفدراسيونها ضرورت پيدا مىكند.
كنفدراسيونها اغلب ناپايدار بوده و در مواردى تبديل به دولت فدرال شدهاند؛