از مصونيت از سابقۀ ديرينهاى
در حقوق بين المللى برخوردار است، اما در سال 1961 با امضاى كنوانسيون روابط ديپلماتيك
وين به صورت اصول موضوعه حقوق بينالملل درآمده است.
ديپلماسى به مفهوم كلى و وسيع
آن شامل روابط ميان دولتها و اداره امور در بين آنها با وسايل مسالمتآميز است.
امروز ديپلماسى به شيوههايى گفته مىشود كه به وسيلۀ آن، سياستهاى خارجى اعمال
و دولتها قادر مىشوند به نتايج و هدفهاى مشخص خود در روابط خارجى برسند. بنابراين
تعريف، سياست خارجى، خط مشى و برنامه رسيدن به هدفهاى داخلى و خارجى دولت را در عرصۀ
بين المللى مشخص مىكند و ديپلماسى و راهه و شيوۀ اعمال آن خط مشىها و برنامههاى
خارجى، در كيفيت شيوههاى ديپلماسى نقش عمده را بر عهده دارد.
منبع
فقه سياسى (حقوق تعهدات بين
المللى و ديپلماسى در اسلام) / 266.
ديپلماسى اسلام
منظور از ديپلماسى اسلام همان
ديپلماسى پيامبر (ص) و آن عبارت است از فعاليتهايى است كه آن حضرت به عنوان رييس
حكومت، و نمايندگان و سفراى منتخب او در راه نيل به مقاصد و اداى وظايف سياسى دولت
اسلامى و تحقق بخشيدن به خط مشىهاى كلى اسلام در زمينۀ سياست خارجى و
همچنين پاسدارى از حقوق و منافع دولت اسلامى، در ميان قبايل و گروههاى دينى و
دولتهاى غير مسلمان در خارج از قلمروى حكومت اسلامى، انجام مىدادهاند. در
حقيقت، اهداف عالى و خطوط كلى سياست اسلام و منافع امت اسلامى بود كه ديپلماسى
پيامبر (ص) را معين مىكرد.
رهبرى كلى ديپلماسى در عصر
پيامبر اسلام، توسط شخص پيامبر (ص) براساس ضوابط اسلامى انجام مىپذيرفت و متناسب
با شرايط زمانى و خصوصيات طرف مقابل و مقتضيات خاص و عامى بود كه اغلب بر آن روابط
حاكم بود. امتياز ديپلماسى پيامبر اسلام (ص) در اين است كه شيوههاى پيامبر اكرم
(ص) بر قوانين اجتماعى و جهانبينى واقعبينانه و اصول و ارزشهاى انسانى متكى بود
و اساس آن را اصول و ضوابطى تشكيل مىداد كه از وحى و موازين شناختهشده عقلى نشأت
مىگرفت. پيامبر اسلام (ص) در روابط خود با قبايل، اقوام، ملتها و سران كشورها،
مردم را صاحبان اصلى حق برقرارى روابط ديپلماتيك مىشمرد و اين روابط را نه به
مفهوم سازش، بلكه وسيلۀ رسيدن به توافقهاى سازنده تلقى مىكند و بهطور مطلق،
هيچكدام از ديپلماسى و جنگ را جانشين هم نمىكند و هر دو را به صورت دو روش در مناسبات
انسانى با حفظ همۀ ارزشهاى والاى بشرى و در راه مسير تكاملى انسان، ضرورتى
اجتنابناپذير مىشمارد.
به دليل انسانى بودن مناسبات
در روابط ديپلماتيك، اصل آزادى، اختيار، احترام متقابل، حسن نيّت و صداقت از جمله
اصولى است كه پيامبر اسلام (ص) در برخورد با قبايل، نمايندگان اقوام و زمامدارانى
كه به نحوى در رابطه ديپلماتيك با آنان بود، آنها را پايه و اساس مذاكرات و
مناسبات قرار مىداد. ولى در همين حال، بدون توسل و تظاهر به قدرت، از موضع قدرت و
با كنجكاوى، دقت، قاطعيت تمام، خويشتندارى و استقامت رفتار مىكرد و با وجود
انعطاف در مورد مسائل فرعى و عدم پافشارى بر مسائل جزيى كه احياناً طرف مقابل نسبت
به آن حساسيت فوقالعاده داشت، نسبت به اصول، سازشناپذير و مقاوم بود و در برابر
پيامدهاى احتمالى برخوردها همچون در مكاتبه با سران