responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 751

وضع اغلال

وضع به معناى قرار دادن و نهادن است و منظور از وضع اغلال، رها كردن از اسارت‌ها و بندهاست.

غلها و زنجيرهايى كه بر گردن كسى افتادند و اجازه نميدهند كه او راست بايستد؛ اجازه نميدهند او با سرعت به پيش برود؛ اجازه نميدهد او پرواز كند. كه در آيات مختلف قرآن آمده:(إِذِ اَلْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ‌)(1) و(أُولئِكَ اَلْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ‌)(2) و امثال ذلك. در آن قطعه اول سوره پس حدود هشت يا ده آيه يك بيان بسيار زيبا و موجز و پر مغزى از همين قضيه هست در برخورد با اينگونه افراد كه خداوند مى‌فرمايد:(لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَلَقَدْ حَقَّ اَلْقَوْلُ عَلى أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَإِنّا جَعَلْنا فِي أَعْناقِهِمْ أَغْلالاً فَهِيَ إِلَى اَلْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ‌)(3) ما غل‌ها را به گردن آنها گذاشتيم، اينكه خداى متعال نسبت غل گذاشتن را به خودش نسبت مى‌دهد يك معناى جالب و لطيفى دارد كه در جاى خودش بيان خواهم كرد، و اينكه همه‌ى عوامل و پديده‌هايى كه در عالم هست در منطق قران به خدا نسبت پيدا مى‌كند، معنايش اين نيست كه خدا اين كار را كرده و اين بيچاره‌ها مجبور بودند بلكه يك معناى دقيق‌تر و ظريف ترى دارد. حالا اين غلهايى كه بر گردن آنها گذاشته شده، كدام است كه نمى‌گذارد آنها آزاد حركت بكنند، يعنى آزاد بينديشد؟ غل قدرت، غل پادشاهى، غل ثروت، غل بهره‌مندى، غل عنوان متولى نظام قديم بر او صدق كردن است. اين كسانى كه كفر مى‌ورزند يعنى به دليل آن انگيزه‌هاى ضد ذكر و تنبه از حق رو برمى‌تابند كار اينها بسيار، بسيار مشكل است و اين دو آيه درباره‌ى اينهاست. بنابراين:(إِنَّ اَلَّذِينَ كَفَرُوا)را نميشود گفت كافران بطور مطلق يعنى كسانى كه اعتقاد و ايمان نداشتند به خدا و بنابراين مطلق اينها را نمى‌گوييم چون اصلا مخاطب ايمان و دعوت الهى همان كفار و مشركان مكه هستند. پس كسانى از ميان آن مشركان كه كفر مى‌ورزند، يعنى پا افشارى كنند بر عدم معرفت درست و بر تسليم نشدن به حق، آن پافشارى كنندگان مورد نظرند، و بنابراين ترجمه‌ى ان الذين كفروا سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم مى‌شود: آنان كه كفر ورزيدند، يكسان است كه بيم بدهيد آنها را، يا بيم ندهيدشان و بيم دادن، (انذار) كار پيغمبران است. بيم دادن، يعنى هشدار دادن و آنها را از وضع بد و غلطى كه در آن قرار دادند ترساندن، (اين ترساندن را مى‌گويند انذار دادن) كه البته هر ترساندنى مورد بحث نيست.

براى مثال: اگر صداى مخصوص در بياوريد كه كسى از جا بپرد، اين را نمى‌گويند انذار، انذار يعنى از وضع بدى كه در آن قرار دارند و از راه غلطى كه در آن دارند حركت مى‌كنند و از سرنوشت شومى كه در انتظار آنهاست، آنها را بترسانى و بيم دهى. پيغمبران وقتى مى‌آيند و با جوامع بشرى گمراه روبرو مى‌شوند، آنها را از وضع خودشان بيم مى‌دهند و مى‌گويند اين چه غفلت و گمراهى و آلودگى و ناپاكى است كه در آن غرق هستند؟ كسانى كه خودشان غرق هستند اغلب نميدانند، ابزار علم را در اختيار دارند، اما چون غرق در جاهليت اند و در واقع ملتفت نيستند و (البته يك عده‌اى آتش نفهمى اينها را مى‌افروزند) نميفهمند غرق در جاهليت و غرق در آلودگى هستند و همه‌ى چيزهاى بدى را را كه اين آلودگى را به وجود اورده خوب دانستند و به آنها مباهات كردند و بدترين چهره‌هاى شعارهاى رايج بين بشرى را نشان دادند. (4)


منابع

1 - مؤمن / 71؛ 2 - رعد / 5؛ 3 - يس / 6، 7 و 8؛ 4 - فقه سياسى 2/257.

نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 751
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست