responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 765

قرآن به اطاعت كشاندن مردم را استكبار و نوعى دعوى الوهيت مى‌داند، چنانكه در مورد جريان فرعون مى‌گويد: (فاستخف قومه فاطاعوه انهم كانوا قوما فاسقين) (2) فرعون بنى اسرائيل را به استضعاف و ذلت كشانيد و مردم ناگزير به فرمانش درآمدند. اينان مردمى تبهكار بودند.

ولايت اطاعت به دليل نياز ايفاى رسالت به آن، از جانب خدا به پيامبران تفويض شد:(وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اَللّهِ‌)(3)؛ و قرآن اطاعت از پيامبر اسلام (ص) را اطاعت از خدا مى‌شمارد: (من يطع الرسول فقد اطاع اللّه) (4)؛ و اطاعت امامان را قرين اطاعت پيامبر (ص) و اطاعت از پيامبر و اولو الامر را در طول اطاعت خدا به صورت فريضه‌اى اجتناب‌ناپذير بيان مى‌كند:(يا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اَللّهَ وَ أَطِيعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ مِنْكُمْ‌)(5). على عليه‌السلام فرمود: و اما حقى عليكم فالوفاء بالبيعه و النصيحه فى المشهد و المغيب و الاجابه حين ادعوكم والطاعه حين آمركم (6).

اطاعت از امام در چهار مرحله قابل تصور است كه دلائل ذكرشده، همه آن مراحل را شامل مى‌شود:

الف - اطاعت در احكام اوليه شريعت كه بر پيامبر (ص) از راه وحى نازل شده است؛

ب - اطاعت در احكام ثانويه كه در شرايط خاص اضطرار، حرج، ضرر و نظائر آن ازطرف امام مقرر مى‌شود؛

ج - اطاعت از فرامينى كه امام در مورد مصلحت‌هاى الزامى به صورت احكام متغير اسلام صادر مى‌كند؛

د - اوامر عادى و عرفى و فرامين شخصى كه از جانب امام صادر مى‌شود.

اطاعت از امام در تمامى موارد فوق كه شامل همه مسائل اجتماعى، سياسى، اقتصادى، فرهنگى، نظامى و روابط موردنياز جامعه اسلامى و امت مى‌شود، مفاد اطلاق تمامى آياتى است كه از پيامبر (ص) و جانشينان اولوالامر او را فريضه الهى مى‌شمارد، مانند: (انى لكم رسول امين فاتقوا الله و اطيعون). (7 و 8)


منابع

1 - اصول كافى 276/2؛ 2 - زخرف / 54؛ 3 - نساء / 64؛ 4 - همان / 80؛ 5 - همان / 59؛ 6 - نهج البلاغه / خطبه 34 و بحارالانوار 251/27؛ 7 - شعراء / 125 و 126؛ 8 - فقه سياسى 324/2.

ولايت پذيرش

عهده‌دارى وظيفه الهى ابلاغ و دعوت، ملازم با معناى حجت است و به همين دليل انبياء و اوصياء و امامان حجت‌هاى خدايند. زيرا اگر گفتار آنان حجت و سند و لازم القبول براى مردم نباشد، الزام به ابلاغ و دعوت لغو و بيهوده خواهد بود. اين حق براى امام كه مردم بايد او را بپذيرند، موجب سلطه‌اى است كه ما آن را ولايت پذيرش مى‌ناميم. البته نه به آن معنا كه مستلزم اكراه و اجبار و تحميل باشد؛ بلكه براين اساس كه حجت‌هاى خدا همراه با وظيفه ابلاغ و دعوت، نشانه و دلائلى نيز با خود دارند كه حقانيت آنان را ثابت مى‌كند و مردم نيز بنا بر حجت باطنى و عقل و قدرت سنجشى كه دارند ناگزيرند از تحقيق و در نهايت پذيرفتن حقائق هستند.

اين نوع الزام بر پذيرش حجت، عقلى و منطقى است؛ و چنين حق و ولايتى براى امام براساس حق تفكر و آزادى فكر و انتخاب مردم استوار است و در حقيقت از مسئوليت انسان در برابر درك و قبول واقعيت سرچشمه مى‌گيرد. مسئوليت انسان در برابر حجت‌هاى ظاهرى (انبياء و اوصياء و امامان) و حجت باطنى (عقل) (1)، الزام

نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 765
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست