responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 785

آن تبهكارى كه با شنيدن آيه(أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اَللّهِ‌)(4) از زبان امام سجاد (ع) به عارفى بزرگ تبديل شد، از آن جمله است.

اين اشراق و ارتباط ويژه، جاذبه‌اى را ايجاد مى‌كند كه نظير آن را مى‌توان در امور مادى ميان آهن رباى قوى و براده اهن مشاهده كرد و در ميدان مغناطيسى جاذبه هدايت و پرورش معنوى امام، براى كسى راه گريز نيست. (5)


منابع

1 - طه / 50؛ 2 - انبياء / 73؛ 3 - بقره / 257؛ 4 - حديد / 16؛ 5 - فقه سياسى 327/2.

ولى فقيه

ولى فقيه كه موضوع مسئله ولايت، و عهده‌دار مسئوليت ولايت امر و امامت عامه و نيابت در زمان غيبت امام (ع) است، كسى است كه نخست: فقيه باشد؛ يعنى تمامى مسئوليت‌هايى را كه برعهده مى‌گيرد و احكامى را كه عمل مى‌كند، از ادله فقهيه به روش شناخته‌شده فقهى استنباط، و بدان علم فقهى داشته باشد؛ زيرا عناوينى مانند «علماء» و «فقها» و «راوى حديث اهل بيت» و «اهل نظر در احكام ائمه» و نظائر آن كه در احاديث آمده است، داشتن چنين صلاحيت علمى را براى آنها كه مى‌خواهند وارثان پيامبران و خليفه پيامبر اسلام (ص) و حاكم بر مردم و اختياردار مجارى امور مسلمين و مرجع و مقلد آنها باشند، ايجاب مى‌كند.

كسى كه از روى تقليد و تنها به گفته ديگران آشنايى با احكام اسلام پيدا كرده، نمى‌تواند مصداق اين عناوين و در نهايت واجد صلاحيت احراز چنين مسئوليت‌هاى خطيرى باشد.

دوم: بايد عادل و متقى باشد؛ و به اين معنا كه وى بايد داراى چنان نيروى معنوى باشد كه او را از ارتكاب به محرمات الهى و ترك واجبات باز دارد؛ و همواره در عمل استقامت در جاده شرع و صراط مستقيم اسلام داشته باشد. زيرا انسان بى‌تقوا و هواپرستى كه نمى‌تواند تمايلات شخصى خود را در برابر خواست خدا و اراده تشريعى او و حوزه قوانين و احكام الهى كنترل كند و اعمال او از درون و توسط خود او كنترل نميشود، چگونه مى‌تواند وارث پيامبران و خليفه رسول خدا (ص) و حاكم بر مسلمين و حجت و اختياردار زمام امور جامعه اسلامى باشد؟

ولى‌فقيه با اختيارات وسيعى كه دارد از قدرت قابل‌توجه و در عين حال خطرناكى برخوردار است و بى‌شك قدرت كنترل نشده، همواره به فساد كشيده مى‌شود. ولى فقيه بايد قدرتش با نيروى قابل اطمينانى كنترل شود؛ و هيچ نيرويى نمى‌تواند مانند نيروى عظيم بازدارنده تقوى و عدالت، قدرت را تحت كنترل و در دائره شريعت الهى محدود و محصور كند.

سوم: به مقتضاى روح هدايت و رهبرى معنوى كه از وظائف ولى فقيه است و شدت اهتمام او به امر دين و دنياى مردم و دلسوزى او نسبت به وضع جامعه اسلامى و نيز به دليل وارث و خليفه و حاكم بودن و اختياردارى امور جامعه اسلامى كه اسوه بودن ولى فقيه را ايجاب مى‌كند، او بايد در مسائل رفاهى و علائق دنيوى خود، پارسا؛ و از وابستگى به مظاهر دنيوى و علاقه شديد به امور رفاهى آزاد؛ و از تمايلات شخصى در مورد جاه طلبى و جلب منافع مادى و مزاياى رفاهى نسبت ما به خويشتن منزه باشد (1).

چنين فقيهى به مقتضاى ادله گذشته داراى ولايت و عهده‌دار مسئوليت‌ها و اختياراتى است، كه عبارتنداز:

1. مردم بايد دعوت فقيه را بپذيرند

نام کتاب : فقه سیاسی نویسنده : عمید زنجانی، عباسعلی    جلد : 2  صفحه : 785
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست