به عنوان رييس حكومت و
نمايندگان و سفراء منتخب او در راه انجام مقاصد و وظايف سياسى دولت اسلامى و تحقق
بخشيدن به خط مشىهاى كلى اسلام در زمينه سياست خارجى و همچنين پاسدارى از حقوق و
منافع دولت اسلامى در ميان قبايل و گروههاى دينى و دولتهاى غير مسلمان در خارج
از قلمروى حكومت اسلامى، انجام مىدادهاند.
اگر ديپلماسى را هنر مذاكره
بدانيم و يا يك وسيلۀ كاربردى براى رسيدن به هدفها توصيف كنيم، اين تعريف در
مورد ديپلماسى به مفهوم اسلامى به صورت بارزى صادق است.
ولى امتياز ديپلماسى پيامبر
اسلام (ص) در اين است كه شيوههايى كه پيامبر اكرم (ص) به كار مىبست، بر قوانين
اجتماعى، جهانبينى واقعبينانه، اصول و ارزشهاى انسانى متكى بود و اساس آن را
اصول و ضوابطى تشكيل مىداد كه بر وحى مبين و واقعيت صددرصد و موازين شناختهشده
عقلى متكى بود.
مذاكرات و استفاده از راهحلهاى
سياسى و ديپلماتيك، مىتواند در اثناى جنگ و با دشمن در حال مخاصمه باشد. در اينجا
به مواردى از اين نوع مذاكرات پيامبر گرامى اسلام (ص) با دشمنان در حال مخاصمه
اشاره مىكنيم:
1. مذاكره با نمايندگان قريش
(1) كه در اين مورد، پيامبر (ص) براى اينكه مذاكرات به شكست نينجامد، كلمۀ رسول
اللّه را از متن قرارداد پاك كرد (2) و در سايۀ اين اقدام انسان دوستانه، راه
پيشرفت اسلام هموار و ساير اهداف اسلام نيز تحقق پذيرفت (3) و ديپلماسى جايگزين عمليات
نظامى شد و مكه بدون خونريزى فتح شد؛ (4)
2. مذاكره با نمايندگان ثقيف؛
(5)
3. مذاكره پيامبر (ص) به
منظور حل اختلاف با يهوديان بنى النضير (6) و اعزام محمد بن مسلمه انصارى از قبيلۀ
اوس از طرف پيامبر (ص) براى انجام مأموريت مذاكره با سران بنى نضير (7) و موفقيت وى
در اين مأموريت؛ (8)
4. مذاكره پيامبر (ص) در عكسالعمل
به خيانت يهوديان بنى النضير. (9 و 10)
منابع
1 - كافى، به نقل از مكاتيب
الرسول، 280/1؛ 2 - اعلام الورى / 106 و ارشاد شيخ مفيد / 61 و سيره حلبى 23/3 و
طبرى 282/2؛ 3 - آيات اول سوره فتح، كامل ابن اثير 78/1 و طبرى 28/3؛ 4 - سيره ابن
هشام 400/2؛ 5 - تاريخ سياسى اسلام 144/1 و 143؛ 6، 7 و 8 - مغازى 364/1، 444 و
445؛ 9 - فروغ ابديت 556/2؛ 10 - فقه سياسى 190/5-187.
ديپلماسى نو
اين اصطلاح براى توصيف روشها
و هوادارى از ديپلماسى باز و شفاف در مقابل ديپلماسى سرى يا در پشت درهاى بسته در
سالهاى جنگ اول جهانى و پس از آن، به كار مىرفت. اين ديپلماسى طرفدار بحثهاى
علنى درباره مسائل سياست خارجى و مخالف هرگونه توافق سرى بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع
فرهنگ سياسى / 303؛ فقه سياسى
259/11.
ديوان
ديوان، دفتر رسمى مربوط به
فهرست نامها، ارقام و مانند آنها.
عنوان ديوان درگذشته كاربردها
و اطلاقات متعددى داشته است؛ از قبيل ديوان داورى و ديوان لشكرى. در ديوان لشكرى
اسامى نظاميان و آمار و ارقام و مقررى