و سرخسى، المبسوط 19/10؛ 13 -
الاحكام السلطانيه / 134؛ 14 - اختلاف الفقها / 131؛ 15 - همان / 196؛ 16 - وسائل
الشيعه 80/11-79؛ 17 - نساء / 59؛ 18 -. تفسير البحر المحيط 498/4 و ماوردى،
الاحكام السلطانيه / 134، تفسير ابن كثير 310/3، تفسير در المنثور 185/3، تفسير
طبرى 10/2، البدايع 118/7 و المغنى 488/8؛ 19 - البدايع 118/7 و فتح القدير 303/4؛
20 - مليبارى، فتح المعين فى شرح قرة العين / 136 و رساله مخطوط، العميه فى حكم
الغنيمه، فخر رازى به نقل از آثار الحرب فى الاسلام / 610؛ 21 - تفسير البرهان
59/2، 83/2، تفسير التبيان 71/5 و 122، تفسير صافى 266/2 و 303 و مجمع البيان
516/4 و 543؛ 22 - تفسير البحر المحيط 455/4 و 495، جامع قرطبى 360/7، 1/8 و كشاف
193/2 و 221؛ 23 - تفسير فخر رازى 318/4، تفسير طبرى 3/1، احكام القرآن، جصاص 60/3
و البدايع 124/7؛ 24 - بداية المجتهد 311/1 و البدايع 125/7؛ 25 - احكام القرآن،
جصاص 52/1 و نيل الاوطار 260/7؛ 26 - تفسير طبرى 5/1 و البدايع 125/7؛ 27 و 28 -
همان و تفسير رازى 368/4؛ 29 - فقه سياسى 295/6-288.
ديوان محاسبات
ديوان محاسبات بدان معنا كه
امروز در قوانين ماليه دنيا متداول است به تمامى حسابهاى وزارتخانهها، مؤسسات،
شركتهاى دولتى و ساير دستگاههايى كه به نحوى از آنجا از بودجۀ كشور استفاده
مىكنند، رسيدگى يا حسابرسى مىكنند تا معلوم شود كه هيچ هزينهاى از اعتبارات قانونى
تجاوز نكرده و هر وجهى در محل خود به مصرف رسيده باشد.
ديوان محاسبات حسابها و
مدارك مربوطه را برابر قانون جمعآورى و گزارش تفريغ بودجۀ هر سال را به انضمام
نظرات خود به مرجع قانونى ارائه مىدهد.
ديوان محاسبات به اين شرح از
پديدههاى جديد حقوق عمومى است و يافتن سابقۀ آن در ادوار اسلامى بسيار دشوار
و حتى غير ممكن است. دلايل اين امر را مىتوان به قرار زير توجيه كرد:
1. به طور معمول حسابرسى در
صدر اسلام توسط شخص پيامبر اكرم (ص) انجام مىشد؛ 2. تأكيدات امام على (ع) در مورد
صرفهجويى در هزينههاى عمومى و حسابرسى از واليانى كه از جانب خود به امارت در
بلاد مختلف اسلامى منصوب مىكردند؛ به ويژه آنچه كه در نامههاى مختلف آن حضرت (1)
در آثارى جون نهج البلاغه، باقى مانده است كه در برخى از آنها عبارت شديد اللحن
«فارفع الى حسابك» (2) ديده مىشود، حكايت از اعمال شيوۀ پيامبر (ص) در حسابرسى
توسط شخص اول حكومت دارد؛
3. رفتار خليفۀ اول و دوم
نيز بدان گونه كه در تاريخ اهل سنت به جاى مانده است، بر نظارت عاليۀ خليفه استوار
بوده و حسابرسى ها بهطور شخصى و با شيوه متكى بر تشخيص فردى انجام مىشده است؛
(3)
4. ابن خلدون در تفسير كلمۀ
ديوان به پيچيدگى محاسبات ديوانهاى متداول در عصر خلفا اشاره مىكند كه نشانگر
تحول حسابرسى در ادوار خلافت است. (4)
تخلفاتى كه در حسابرسى ها كشف
مىشد موجب اتخاذ شيوههاى جديد براى جلوگيرى از تخلفات مالى مىشد.
بيشتر حسابرسان ديوانها از ايران،
روم و قبطيان بودند و آخرين حسابنويس ايرانى به نام زادان فروخ بود كه به دست
حجاج كشته شد و از آن پس ديوانها به امر حجاج از فارسى به عربى برگردانده شد (5)
و در زمان عبد الملك بن مروان در شام تمامى ديوانها به عربى برگردانده شدند و در
مصر نيز از سال 87 (ه - ق) در خلافت وليد بن عبد الملك كار تقريب ديوانها خاتمه
(6) يافت استفاده از فناورىها و مهارتهاى اهالى