شباهت داشته و ويژگىهايى را
از هركدام از نظامهاى سياسى اخذ نموده است. رژيم هاى مختلط را به دو صورت مىتوان
مورد مطالعه قرارداد:
رژيمهايى كه نظام پارلمانى
را پذيرفته، اما با استفاده از نظام سلطنتى و يا سابقه تاريخى آن، پارلمان را زير
نظر شاه قرار داده و در عمل وجود پارلمان را به يك نمايش تبديل كردهاند و يا رژيم
تفكيك مطلق قوا را با برترى كامل قوۀ مجريه در حد ديكتاتورى رئيسجمهور درآميختهاند.
و يا الگويى از نظامهاى مدل در كشورهاى غربى را در قانون اساسى خود آورده و شيوههاى
اجرايى آن را متناسب با اصول نظام الگو، تنظيم نكردهاند كه در نهايت در عمل نتيجه
معكوس به بار آورده است.
با مثالهايى كه ذكر شد نوعى
از نظام سياسى مختلط را مىتوان تصور كرد كه نهتنها بار منفى نداشته باشد بلكه
منطبق با شرايط خاص يك كشور و ريشههاى عميق فرهنگى و تاريخى آن بوده و نظام سياسى
مطلوبى به شمار آيد.
در اين راستا مىتوان برخى از
نظامهاى سياسى مدل زمان حاضر، مانند نظام سياسى فرانسه را، از مصاديق نظام مختلط
به شمار آورد، زيرا نظام سياسى فرانسه پس از انقلاب، متأثر از نظامهاى پارلمانى
انگلستان و رژيم جمهورى آمريكا به صورت مختلط از دو نظام مدل زمان خود به وجود آمد
و اين حالت مىتواند نسبت به سه نظام مدل معاصر، نيز تحقق يابد، البته نظامهاى
سياسى ماركسيستى و سوسياليستى تجربههاى جديدى را در اختيار كشورهاى سرمايهدارى
قرار داد و تعدادى از كشورهاى وابسته به سرمايهدارى، بخشى از تجربيات دولتهاى ماركسيستى
را به خود جذب كردند، مانند شوراى مردمى، نظام شورايى، تعاونىها، سهيم كردن
كارگران در كارگاهها، رابطۀ تنگاتنگ حزب و دولت از جمله آثار فراوانى است كه
بسيارى از كشورها تحت تأثير ماركسيسم بين المللى، آنها را در قوانين خود گنجاندند.
همچنين بسيارى از كشورهاى تازه به استقلال رسيده تحت تأثير فرهنگ سياسى غرب و
دموكراسى، بخشى از اين فرهنگ سياسى را به قوانين خود وارد كرده و از آنها بهره
گرفتند.
بهترين نمونۀ نظام سياسى
مختلط را مىتوان در نظام جمهورى اسلامى ايران مشاهده كرد كه ضمن پايهريزى يك نظام
اسلامى براساس اصول و مبانى شريعت اسلام، سعى كرده در هر مورد به تناسب ظرفيت اصول
و مبانى اسلامى از ساختارها و الگوهاى عادلانه استفاده كند و به جاى تفكيك قوا از
استقلال قوا بهره بگيرد.
منبع
درآمدى بر فقه سياسى / 262.
رژيم مكتبى← حكومت مكتبى
رژيم غير مكتبى← حكومت غير
مكتبى
رژيم نيمه آزاديخواه
رژيمهاى نيمه آزاديخواه كه
در آنها محدوديت اختيارات زمامداران ضعيف، و تضمين آزادىهاى فردى ناپايدار است،
حكومت سعى برآن دارد كه اطمينان مردم را از راه اعطاى حقوق و ارادى هاى اسمى، جلب
كند. و در اين نوع حكومتها، نوعى سانسور نامريى حاكم است و انتخابات عمومى نيز به
گونههايى هدايت و كنترل مىشود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع
درآمدى بر فقه سياسى / 278؛
فقه سياسى 91/1.
رسالۀ الصحابه
نامۀ سرگشاده ابن مقفع به
دومين خليفۀ عباسى، منصور دوانيقى را مىتوان نخستين اثر مكتوب در تدوين